خلاصه ماشینی:
"تأثیر شاهنامه در تربیت و اخلاق دکتر مهدخت معین دانشگاه علامه طباطبایی چکیده واژههای کلیدی: برای حسنمطلع و براعتاستهلال چند بیت از مقدمة داستان رستم و اسفندیار را میخوانیم: کنون خورد باید می خوشگوارهوا پر خروش و زمین پر ز جوشدرم دارد و نقل و جام نبیدمرا نیست فرخ مر آن را که هست که می بوی مشک آید از جویبارخنک آنکه دل شاد دارد به نوشسر گوسفندی تواند بریدببخشای بر مردم تنگدست ظاهرا فردوسی در وضعیت مالی مناسبی نیست، ولی با زبان فاخر و با سرافرازی سخن میگوید، میفرماید: من استطاعت سربریدن گوسفند و خرید تنقلات را ندارم، خوش باشد کسی که دارد، گوارای وجودش باشد، نوش جانش باشد و چنین شخصی باید بر مردم تنگدست ببخشاید.
بنابر اعتقاد استاد مرتضوی، مبارزة بیپایان خیر و شر و تأکید دربارة دادگری و بیداد و رهایی ناپذیری اشخاص از پادافراه ناگزیر کردار خود و ناپایداری جهان و عمر انسان، نمایندة چهرة انسانی فردوسی و طبیعت فلسفی و اخلاقی شاهنامه است (1385: 65).
به نظر دکتر بهار «تا زمانی که شیوة زندگی مردم تغییر نکرده بود و مردم در همان جهان حماسهها، اسطورهها و قصههای خود میزیستند و به آنها معتقد بودند، این کارکرد وجود داشت، اما زمانی که روش زندگی در اساس تغییر کند، مثل دوران معاصر ما، آنگاه اساطیر، داستانهای پهلوانی و قصهها آن کارکردها را از دست داده، به تاریخ سپرده میشوند» (1376: 149).
نکتة بسیار مهم در خواندن شاهنامه برای کودکان این است که حتما باید اشعار فردوسی را خواند؛ نه برگردان اشعار را به نثر و به صورت داستان."