چکیده:
شعر و موسیقی در بسیاری از فرهنگ ها، در هم تنیدهاند، چنان که گاهی جدا کردن آنها از یکدیگر، امکان پذیر نیست. این آمیزش در شعر و موسیقی ایران نیز هست، و گاه بیش از دیگر ملل. به دنبال این مساله گاه اشکالاتی در هنگام اجرای این اشعار، توسط اهل موسیقی رخ داده است. در این نوشته به بررسی این اشکالات میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
در ادبیات شعر ایران دلایل روشن دیگری نیز هست که هریک از شاعران که به موسیقی آشنایی داشته و یا دارای نوا و حنجرهیی خوش بودند، خود اشعارخویش را همراه با چنگ و رود میخواندند، و آنان که از هنر آواز و صوت خوش بیبهره بودند، راویانی بر میگزیدند تا سرودههای آنان را همراه با نوای موسیقی بخوانند، مثلا فرخی دربارۀ هنر خویش سروده است؛ شاه گیتی مـرا گـرامی داشت نام من داشت روز و شب به زبـان بازخوانـدی مـرا زوقت بـه وفت باز جستی مرا زمان بـه زمـان گــاه گفتـی بیـا و چنـگ بـزن گـاه گفتـی بیـا و شعـر بخـوان و یا در جای دیگر ممدوح خویش را مخاطب قرار داده و میگوید: دایم از مطربان خویش به بـزم غـزل شـاعـران خـویش طلب برآمـد خـروش از دل زیـر و بم فـراوان شـده شـادی، انـدوه کم نشستنـد خـوبـان بـربـط نـواز یکی عود سوز و دگر عــودساز سراینده یی ایـن غـزل ساز کـرد دل و چنـگ و نی را هم آواز کرد یا درمورد وجود راویان و شعرخوانان شواهد بسیاری در دست است، چنانکه راوی رودکی، مجد نامی بوده است (کذا.
(دربارۀ علامه قزوینی در تصحیح حافظ، نمیتوانم در این مورد به درستی قضاوت کنم چون حتی هردو چاپ معتبر مصحح ایشان (زوار و اساطیر) هم دچار تحریفات رسمالخطی شده است) به نظرم برای این که هم جانب امانت رعایت شود و هم مخاطب به اشتباه نیفتد، باید همه را با همان صورتی که در دیوان هست، آورد و در پائین صفحه، تکلیف خواننده را برای چگونه خواندن روشن کرد.