چکیده:
مکاتب مختلف اخلاقی، آموزههای متفاوتی برای علم اخلاق معرفی کردهاند. آموزههای علم اخلاق شامل مقدمات، معیارها و مصادیق فعل اخلاقی میشود. نوعا، اختلافات میان مکاتب اخلاقی در زمینه آموزهها، ریشه در مبانی فکری و فلسفی فیلسوفان اخلاق دارد. مکاتب اخلاقی ارسطو و ابنمسکویه هردو فضیلتگراست. ابنمسکویه مهمترین مقدمات عمل اخلاقی را خودشناسی و تعلیم و تربیت میداند. هر دو متفکر، با مبانی اراده، عقل، اعتدال و شرع به تبیین معیارهای فعل اخلاقی و با مولفههای فضیلت، لذت، دوستی و... به تحلیل مصادیق عمل اخلاقی میپردازند. لیکن، نظر به جهانبینی متفاوت این دو فیلسوف، نگرش آنان در خصوص هریک از عناصر و مصادیق اخلاقی نیز متفاوت خواهد شد. زیرا ابنمسکویه برخلاف ارسطو، برای شریعت اسلام در آراء اخلاقی خود جایگاه مهمی قائل است و نیز با اندیشه جهانبینی توحیدی قادر است که مدل موفقتری از آموزههای علم اخلاق ارائه دهد. وی تحتتاثیر
آموزههای دینی، نقش تعلیم و تربیت دینی را در رشد و پرورش اخلاقی، موثر
و کارآمد میداند. نوشتار حاضر با مقایسه آراء این دو فیلسوف در پی واکاوی
آموزههای علم اخلاق میباشد.
خلاصه ماشینی:
"برای ابنمسکویه، بحث از ارادی بودن فعل در انجام افعال اخلاقی، امری بدیهی است؛ چنانکه در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، چندان بر روی این مبحث متمرکز نمیشود و مینویسد: آنچه از انسان از روی اراده و اختیار صادر میگردد، از یکی از دو قسم خارج نیست یا آن را خیر و خوب گویند و تولید سعادت میکند و یا آن را شر و بد گویند و تولید شقاوت میکند.
( 41 ) ارسطو با طرح نظریه «اعتدال طلایی» خویش به این نتیجه رسید که راه درست و شایسته رفتار برای انسان در قلمرو اخلاق، رعایت اعتدال و حد وسط است و برای اینکه انسانها به سعادت نایل شوند، باید معتدلانه عمل کنند و درواقع باید چنان رفتار نمایند که گویی برای رسیدن به حدوسط میان دو طرف افراط و تفریط تلاش و کوشش میکنند.
ارسطو در آراء اخلاقی خویش، بطور مشخص به لذت عقلانی و ارزش آن اشاره نکرده است، اما با توجه به اهمیتی که برای قوه عاقله قائل است بدون شک، لذت عقلی در نگاه او، از مقام بالایی برخوردار است و آن را نتیجه عمل اخلاقی و وصول به سعادت میداند.
( 76 ) ابنمسکویه سپس به مصداق فعل اخلاقی در بحث فضیلت اشاره کرده و میگوید: انسان با بروز کمالات و فضایل، مستحق تعریف و تمجید میگردد و باید دانست که فضایل اخلاقی یا این است که شخص متصف به آن، تعدی میکند و دیگران نیز از این اوصاف نیکو بهرمند میگردند یا آنکه از خود شخص تجاوز نمیکند."