چکیده:
در مکتوبات اولیة اسلامی، توصیف دقیق و روشنی از اندیشهها و تعالیم بودایی ارائه نشده و غالب سخنان، بسیار کلی و ناقص است. در بیشتر منابع، باورها و اعمالی به بودائیان نسبت داده میشود که یا اساسا نادرست است و یا اصلا اختصاص به بودائیان ندارد و سایر سنن هندی نیز بدانها پایبندند. برای یافتن علت این امر، باید به دورة پیش از اسلام رجوع کرد و گسترش دین بودایی را در مناطقی که بعدها در زمرة سرزمینهای اسلامی قرار گرفتند، بررسی نمود. بنظر میرسد که آشنایی ناقص با تعالیم بودایی اختصاص به دورة اسلامی ندارد، بلکه دستکم در نواحی غربی و مرکزی ایران پیش از اسلام نیز اوضاع اینگونه بوده است. اما در نواحی شرقی ایران و در مسیر جاده ابریشم، مراکز بودایی مهمی وجود داشته است. با این حال، پس از ظهور اسلام، صومعههای بودایی این مناطق نیز بتدریج ویران شد و جز خاطرهیی مبهم چیزی از آنها باقی نمانده است. از اینرو، زمانی که تاریخنگاران اسلامی میخواستند از دین بودایی سخن بگویند، به منبع موثقی دسترسی نداشتند. نوشتار حاضر در پی روشنسازی زمینههای مذکور میباشد.
خلاصه ماشینی:
"پاتریشیا کرون با اشاره به کتیبة کرتیر و نیز ذکر شواهدی از تهاجمات ساسانیان به صومعههای بودایی ترمذ در سدههای سوم و چهارم میلادی، این فرضیه را مطرح میکند که پادشاهان ساسانی میکوشیدند مقابلة خود با بودائیان را که یادآور جهاد گشتاسب و پسرش با دشمنان دین زرتشتی بود (آنگونه که در یادگار زریران نقل شده است)، با تاریخ اساطیری ایران مرتبط سازند تا معزل دین شمنی را بکلی از عصر خود حذف کنند.
برخی از باورهای که در این آثار به بودائیان نسبت داده میشود عبارتند از اعتقاد به قدم دهر (البته گفته شده که گروهی از بودائیان عالم را حادث میدانند)، اعتقاد به ادوار چهارگانه (تصور دوری از زمان که در قالب چهار دوره مکررا تکرار میشود)، معتبر دانستن معرفت حسی بعنوان تنها راه کسب معرفت، باور به تکافوی ادله، باور به وجود سه قوة پنهان در ماده، باور به تناسخ و ارتباط آن با اعمال فردی، تأکید بر زهد و ریاضتکشی، ذکر گناهان دهگانهیی که افراد باید از آنها دوری کنند و فضایل دهگانهیی که باید کسب نمایند، باور به این موضوع که افراد با طی طریق به مقامات و مراتبی نایل میشوند از جمله مقام بوداسفی و بودایی (البته در بیشتر منابع میان بوداسف و بودا خلط شده است) و باور به اینکه اگر فردی بودا شود از تناسخ نجات مییابد."