چکیده:
علوم شناختی به مجموع رشته هایی گویند که به مطالعة ذهـن و هـوش مـی پردازنـد. رویکـرد اصـلی در شناخت ذهن عبارت است از بازنمایی و محاسبه . طبق این رویکرد، تفکر را می توان بـر اسـاس سـاختارهای بازنمایی در ذهن و روالهای محاسباتی که بر این ساختارها عمل می کنند فهمید. در بـارة ماهیـت بازنمـایی و محاسبه که سازندة تفکرند، اختلاف نظر وجود دارد، اما منطق ، قواعد، مفاهیم ، تصاویر، تماثیـل ، و پیونـدهای عصبی عمده ترین رویکردها برای مدل سازی ذهن هستند. انتقادهای مهمی به رویکرد اصلی در شناخت ذهـن وارد شده ، که می توان «نادیده گرفتن توانایی های مهم شناختی انسان » را محور اصلی این انتقادها معرفی کرد.
خلاصه ماشینی:
علوم شـناختي (Cognitive Science) عبـارت خاستگاه اين علم به اواسط دهـه ١٩٥٠ مـيلادي است از مطالعة بين رشته اي در بارة ذهـن (mind) مـي رسـد، يعنـي درسـت زمـاني کـه پژوهشـگران و هــوش (intelligence) کــه رشــته هــاي فلســفه ، حوزه هاي مختلف نظريـاتي را در بـارة ذهـن ارائـه روان شناســي ، هــوش مصــنوعي ، علــوم اعصــاب ، دادند که بر بازنمايي (representation) و روال هـاي زبان شناسي و مردم شناسي را در بر مـي گيـرد.
فلســـفه (Philosophy): فلاســـفه عمـــدتا، بازنمايي و محاسبه مشاهدات تجربي يا ساخت مدل هاي محاسـباتي را فرض اصلي علوم شناختي اين است کـه تفکـر در دستور کار قرار نمي دهند بـا ايـن حـال فلسـفه را مي توان بر اساس ساختارهاي بازنمايي در ذهـن براي علوم شناختي حائز اهميـت اسـت زيـرا ايـن و روالهاي محاسباتي که بـر ايـن سـاختارها عمـل رشته با مسائل بنياديني سـروکار دارد کـه زيربنـاي مي کنند فهميد.
است همـان طـور کـه سـاختار داده هـا بـه همـراه دانشمندان علوم شناختي بـراي ارزيـابي شـش الگـوريتم ، برنامـه هـاي قابـل اجـرا را مـي سـازند، رويکرد فوق پنج معيار ارائه مي کنند که عبارتند از: بازنمايي هاي ذهني به علاوه روال هاي محاسـباتي ، قــدرت بازنمــايي ، قــدرت محاســباتي ، معقوليــت تفکر را به وجود مي آورند.
البته دانشمندان علوم شناختي کـه طرح وارة رويکرد تصويري از اين قرار است : به تصويرسازي علاقه مند هستند، بر بازنمـايي هـاي هدف تبيين : چرا انسان ها داراي نوع خاصي از ديداري متمرکزند اما مي تـوان از تصـوير در ادراک رفتار هوشمندانه برخوردارند؟ غير ديداري نيز استفاده کرد.