چکیده:
فیلم یکی از بهترین ابزارها برای شناخت شرایط فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه است و با مطالعۀ آن می توان به ایدئولوژیها و باورها و سنن حاکم برآن آشنا شد و مطلوب و نامطلوب جامعه را شناخت. این پژوهش با هدف بررسی مضامین تساوی طلبانه جنسیتی در فیلم های تهمینه میلانی، همچنین تصویری که از زن بابت شکستن کلیشه های جنسیتی در فیلم هایش ارائه می دهد، انجام یافته است. برای دستیابی به این اهداف از نظریات لورا مالوی، استوارت هال، تاچمن جهت استفاده از موضوعاتی همچون: لذت بصری، فمینیست و سینما، خود و دیگری، جامعه مرد سالار و فنای نمادین زنان است. برای تحلیل جامعه آماری که شامل تمامی فیلم های تهمینه میلانی می باشد؛ از روش تحلیل محتوا بوسیله جداول یک بعدی و دو بعدی و انتخاب6 عدد از فیلم های کارگردان به عنوان نمونه، از طریق نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میلانی به عنوان کارگردان زن سعی در نشان دادن برابری بین زن و مرد در زمینه های مختلف می باشد که بازتاب این مسئله در فیلم هایش به صورت تساوی دو جنس در اجتماع، خانواده، فرهنگ، قدرت، مهارت و فعالیت به تصویر کشیده است. قهرمانان داستان آثار او برعکس بسیاری از فیلم های سینمایی؛ زنانی هستند که از لحاظ تحصیلات، شغل، سلطه و موضوع دیالوگ و واکنش به خشونت متفاوت با مردان نیستند. میلانی در آثارش اعتراض خود را به حقوق نابرابر زن ومرد و به حاشیه راندن زنان و نادیده گرفتن آنها و در نهایت با رواج کلیشه های جنسیتی که برساخته از شرایط اجتماعی و فرهنگی است به انحاء مختلف نشان می دهد.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان مي دهد که ميلاني به عنوان کارگردان زن سعي در نشان دادن برابري بين زن و مرد در زمينه هاي مختلف مي باشد که بازتاب اين مسئله در فيلم هايش به صورت تساوي دو جنس در اجتماع ، خانواده ، فرهنگ ، قدرت ، مهارت و فعاليت به تصوير کشيده است .
روشن است هر فيلمي که با موضوع زن يا درباره زنان يا بوسيله زنان ساخته مي شود فيلمي با ساخت مضامين تساوي طلبانه جنسيتي نيست ، چنانکه در ايران فيلم هايي است که اگر چه در مورد يا توسط زنان ساخته شده اند، اما همچون فيلم هاي غير زنانه مشمول کليشه هاي جنسيتي قرار مي گيرند که زنان را از چشم اندازي مردانه ديده اند، به تصوير درآورده اند و در عين حال تفسير کرده اند.
اما فيلم هايي که در مورد حقوق مساوي زنان در همه زمينه ها در ايران به نظر بعضي منتقدان هنوز در همان پله اول تلاش توقف کرده اند، اغلب آنها در نماياندن تصوير زني ستمديده ، خيانت ديده ، قرباني و معترض به مردان وشرايط اجتماعي و حقوقي مذکر باقي مانده اند و هنوز موضوعاتي مانند پيچيدگي هاي ذهني زن و بحران معرفتي و هويتي آن بسيار کم مطرح شده اند.
در نتيجه ، اين بحث حاصل مي شود که تمام نابرابري ها در خصوص زنان در کارکردها و گفتمان هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي در جنسيت ريشه دارد و ميلاني با نشان دادن برابري بين زن ومرد سعي در شکستن کليشه هاي جنسيتي در جامعه ايران را دارد و اين هدف را از اولين فيلم تا آخرين ساخته اش به صورتهاي مختلف به نمايش گذاشته است .