چکیده:
«دا» یکــی از نمونــه هــای نثــر معاصــر فارســی در دهــه ٩٠ - ١٣٨٠ ه .ش . اســت . نثــری ســاده ، مــوجز، صــمیمی، روان وگفتارگونــه دارد و پرداخــت جزئــینگرانــه بــه حــوادث بــه ویــژه در بخــش هــای میـانی، نمــودی آشـکار دارد. روایــت رخــدادها و سـاختار منســجم اثـر بــه گونــه ای است که خواننده میتواند حوادث را تجسم کند. همچنــین «دا» از اســناد جنــگ تحمیلــی بــرای بیــان مشــکلاتی اســت کــه مــردم در جنــگ تحمیلـی متحمـل شـدند. مهمتـرین آرایـه ادبـی مـتن کتـاب ، تشـبیه اسـت . بسـامد افعـال بـه طـور معناداری زیـادتر از اسـم هـا و صـفات اسـت و ایـن امـر، سـبب پویـایی مـتن و ایجـاز مطلـوب آن شـده اســت . واژه هـای عربـی و کـردی بســامد قابـل تـوجهی در مــتن دارنـد. «دا» اثـری برونگـرا و عینی است و راوی بیشتر به ظاهر رویدادها و روایت جزئی نگرانه حوادث میپردازد. روایــت صــادقانه و تــاثربرانگیز حــوادث بــه ویــژه رویــدادهای روزهــای نخســت جنــگ در خرمشهر، اثر را به صورت ترجمان احساسات و عواطف راوی درآورده است . در ایــن گفتــار، نویســندگان بــا روش تحلیلــی- توصــیفی بــا تاکیــد بــر شــیوة تحلیــل محتــوا بــه بررســی ســبک شناســیک خــاطره نوشــته «دا» در ســه بــازة ســبک شناســی زبــانی، ســبک شناســی ادبی و سبک شناسی فکری پرداخته اند.
خلاصه ماشینی:
ایــن اثــر بــا رویکــردی جزئــینگرانــه بــه حــوادث فــراهم آمــده اســت و ســعی در بیــان تـاریخ شـفاهی حـوادث و رویـدادهای بازگذشـته بـر مـردم خرمشـهر در مـاه هـای اشـغال ایـن بنـدر مهـم و راهبـردی داشـته اسـت .
ایــن خصیصــه از ویژگی های رمان هـای جـذاب اسـت کـه بـا حـوادث و مـاجراجـوییهـا بـه خواننـده حـس هیجــان مــی بخشــند؛ البتــه بــاور ایــن امــر (در خــاطره ای واقعــی) مقــداری مشــکل اســت ؛ زیــرا همراهــان راوی، متوجــۀ حــال بســیار بــد او نمــیشــوند و بســیار ســاده ســخن او را قبــول مــیکننــد و در حــالی کــه مــیدیــده انــد نمــیتوانــد راه بــرود، او را بــه خرمشــهر برگردانده اند؛ آن هم بدون برگۀ ترخیص : «...
»ص ٢٠٦ صـمیمیت و انعطـاف پـذیری در بیـان خـاطره هـم در کتـاب «دا» سـبب شـده کـه خواننـده بــا صــاحب خــاطره ، بهتــر احســاس نزدیکــی و همزادپنــداری نمایــد؛ نمــود ایــن امــر در بیشــتر حــوادث جزئــی و مهــم کتــاب قابــل مشــاهده اســت (مثلا در ســطوری کــه در بــالا ذکـــر شـــده اســـت ).
در ایـن مـورد، شـاید گفتـه شـود کـه فقـط خــاطراتش را ذکــر کــرده اســت ؛ ولــی بایــد ایــن نکتــه را در نظــر داشــت کــه پــس از گذشت سـال هـا از دفـاع مقـدس ، بـیگمـان راوی بـه بخـش هـایی از ایـن حقـایق آگـاهی یافتــه و مــی توانســت برداشــت هــای مســتند خــود را ذکــر نمایــد، کــاری کــه چرچیــل در خــاطرات خــود مربــوط بــه جنــگ جهــانی دوم انجــام داده اســت ؛ البتــه بایــد بــه ســطح تحصـــیلات و نقـــش ضـــعیف راوی در آن دوران هـــم اشـــاره کـــرد کـــه بســـتر لازم را بـرای ایـن کـار فـراهم نکـرده اسـت ؛ ولـی یکـی از ویژگـیهـای خـاطرات موفـق ، نقـش برجســتۀ سیاســی، اجتمــاعی، نظــامی و ...