چکیده:
در مکاتب بشری و ادیان تحریف شده تصور ایـن اسـت کـه آنچـه نیـاز بشـری را تشکیل می دهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت اسـت . از ایـن منظـر، اصـل چنـین نیازی را نمی توان مورد انکار قرار داد و بـر ایـن اسـاس ، صـاحب نظـران بـه ویـژه روانشناسان ، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکین بخش و آرامش زا تاکید نموده اند لیک این که معنویت مورد باور حتما درست است یا خیر ؟ حتما بر پایة عقلانی صحیح استوار است یا خیر،اهمیتی ندارد . در اسلام ضمن تاکید فراوان براصل این نیاز، تصـریح شـده کـه ایمـان و بـاور بـه معنویت می بایست بر پایة علمی و معقول شکل بگیرد و اصلا ارزشـگذاری رفتـار انسان ها بر معیار علم و عقل است و همـین طـور ایمـان و بـاور تنهـا در صـورتی نجات بخش و باعث سعادت و در عین حال موجب آرامش خواهد بود که شـالودة آن را اصول مسلم عقلی و علمی تشکیل دهد. این مقاله درصدد است تا ضمن تعیین مرز دقیق میان معنویت بر پایة علـم و عقـل از یک سو و معنویت بر پایة احساسات واهی از سوی دیگر به تبیین معنویت مبتنی بر عقل و علم در اسلام بپردازد و نیز فلسفة این بناگذاری را بیان نماید
خلاصه ماشینی:
از این توضیح مشخص گردید که قطع غیر از علم است چرا که در حقیقت مفهوم قطع ، آنچه نقش اصلی را ایفا می کند این است که حالت ادراکی به وجود آمـده ، بـه صـورت جزمی باشد و چون نسبت به وجود و یا عدم وجود مطابق خارجی بی تفـاوت اسـت ، گاه توافق با واقعیت خارجی دارد و گاه تطابقی میان آنها نیست ، ولی اگـر ایـن حالـت ادراکی جزمی ، مشروط به وجود مطابق خارجی باشد نامش علم است ، پس از میان سـه قسم بالا، تنها صفت ادراکی ای که از مطابقت با خارج تخلف بردار نیست ، علـم مـی - باشد و اگر این تطابق وجود نداشته باشد، آن صورت ادراکی علم نخواهد بود؛ البته گاه به هر آنچه که مورد اعتقاد و باور قرار گرفته باشد، علم گفته می شود (کـاتبی قزوینـی ، بی تا: ١٧) ولی مقصود از علم در اینجا همان است که منطـق دانـان گـاه از آن بـا لفـظ یقین یاد می کنند و در تعریف آن مطابقت داشتن با واقـع را بـه عنـوان شـرط و رکـن تعریف ، ذکر می نمایند.
نکته ی دیگری که باید در مورد فلسفه ی توجه به علم در منابع اسـلامی مـورد توجـه قرار گیرد اینکه رابطه ی محکمی میان عقلانیت و معنویت اسلامی وجود دارد بـه ایـن معنا که معنویت در اسلام از چنان حقانیت و درستی ای برخوردار است که هر چه علم و آگاهی افراد افزایش پیدا کند و هر قدر مسـلمانان در مـورد مطالـب دینشـان فکـر و اندیشه نمایند، نه تنها در دین خود سست نمی شوند بلکـه بـر بـاور خـود اسـتوار تـر خواهند شد.