چکیده:
مجاورت دو حکومت ایران و عثمانی و مشابهت های فرهنگی و تاریخی آن ها سبب شد در دوره قاجار تعداد بی شماری از اتباع دو طرف به دلیل مشکلاتی که در وطن خود با آن مواجه بودند به کشور همسایه مهاجرت و تغییر تابعیت دهند. اگرچه شماری از مهاجرین نیز در ابتدا ضمن زندگی و کسب وکار در کشور همسایه، تابعیت خود را حفظ کرده، ولی پس از مدتی تابعیت خود را تغییر می دادند. از اینرو این موضوع مهم است که دلایلی باعث می شد این افراد، تابعیت خود را تغییر دهند و واکنش دولت ایران در قبال تغییر تابعیت اتباعش چگونه بود؟. این مقاله با روش کتابخانه ای اسناد موضوع را مورد بررسی و نتیجه حاصل نشان می دهد دلایلی چون اختلافات مذهبی، بدرفتاری مامورین و دولت ها، بیرون آمدن اتباع از قید قوانین کشور خود و شرایط اقتصادی موجبات تغییر تابعیت افراد زا فراهم می اورد و این امر اغلب با اعتراضات پی درپی دولت ایران همراه بود.
The adjacency of Iran and Ottoman and their cultural and historical commonalities made numerous citizens، who were facing difficulties in their own countries، immigrate to the neighboring country and change their nationalities during the Qajar dynasty. While living and working in the neighboring country، some immigrants preferred to be still identified as citizens of their own countries; however، they changed their nationality after a while. The question is what motivated them to change their nationalities، and what was the Iranian government’s reaction to the nationality change of its citizens? This paper investigated the issue through a library-oriented study and by referring to the available body of published and unpublished documents. The findings indicate that reasons such as religious conflicts، maltreatments by agents and governments، the citizens’ emancipation from the restrictions of their own countries، and the economic conditions made them change their own nationalities، though this was often accompanied by successive objections from the Iranian government.
خلاصه ماشینی:
پیش از این در قرارداد کردان و قرارداد اول ارزروم مقرر شده بود که دو طرف بهمنظور جلوگیری از اختلاف یا حل فوری آن سفیر یا نمایندهای تامالاختیار به دربار یکدیگر اعزام کنند، اما این بار با توجه به کثرت رفت و آمد اتباع ایران و عثمانی به قلمرو یکدیگر، اختلافاتی که بین اتباع وجود داشت، و مشکلاتی که از قبل مسئلة تابعیت ایجاد میشد، تصمیم گرفته شد روابط کنسولی برقرار شود و برای نخستینبار در تاریخ دیپلماسی ایران این دولت افزون بر سفیر مقیم در دربار یک کشور، در شهرهای گوناگون نمایندگان رسمی منصوب کرد تا افزون بر حل و فصل اختلافات میان اتباع ایران و عثمانی در محل و جلوگیری از تشدید آن، از اتباع ایرانی حمایت و پشتیبانی کنند (پارسادوست، 1369: 86).
به همین دلیل بود که ارفعالدوله (سفیر ایران در استانبول) هنگامی که میرزا آقاخان (کارپرداز بایزید) را برای رسیدگی شکایات اتباع ایران به وان اعزام کرد، به وی دستور داد هنگام بازگشت از مرزها با بعضی رؤسای عشایر خاک عثمانی ملاقات و آنها را به مهاجرت از عثمانی تشویق و ترغیب کند و «به حسن توجهات و نگاهداری اولیای دولت علیه امیدوار و مستظهر سازد» (گزیدة اسناد، 1370: ج 4، 286).
در این میان هرچه دولت ایران اعتراض میکرد که از پذیرش «اینگونه اشخاص مفسد» (همان: 567) خودداری کنند، عثمانیان خلاف آن عمل میکردند؛ بنابراین یکی از دلایل تغییر تابعیت ایرانیان فرار از مجازات و تنبیه بهدلیل نقض قانون یا خطایی بود که انجام میدادند.