چکیده:
ریشهشناسی واژگان گویشهای مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگیهای آوایی این گویشها کمک میکند، هم به ریشهشناسی واژههای فارسی و دیگر زبانها و گویشهای ایرانی. گویشهای ایرانی گنجینه عظیمی از دادههای زبانی هستند که میتواند در زبانشناسی زبانهای ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشهشناسی 12 واژه از گویشهای مختلف ایرانی میپردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویشها و زبانهای ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویشهای ایرانی بررسی شدهاست. در ریشهشناسی واژهها بهویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویشهای شمالغربی و جنوبغربی تاکید شده. واژههایی که در این مقاله از گویشهای مختلف ایرانی ریشهشناسی شدهاند، شامل این واژهها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
Etymology of the words in different Iranian dialects helps not only to better understand their phonology, but also it helps to the etymology of Persian and other Iranian languages and dialects. Iranian dialects are a rich source of linguistic data which could be used in the linguistics of Iranian languages. This paper deals with etymology of 12 archaic words from diverse Iranian dialects. For each word, after investigating the same word or its cognates in the other Iranian dialects and languages, its Old Iranian form has been reconstructed and its sound changes from Old Iranian up to Iranian dialects have been examined. The list of words examined in this paper are as follows: arde / ala»side, half«, hast / ast»house, yard«, daha»awn«, big / gwask»goat, calf«, gun»udder«, jeven»grain mortar«, jəxun»threshing-floor«, kahra»goat, kid«, kətu»dog«, mal»cattle, quadrupeds«, tata»uncle«, xal»bent, crooked«.
خلاصه ماشینی:
درحاليکه صـورت شـمال غربـي اين واژه که ts ايراني باستان را به صورت s حفظ کرده است ، در بيشتر گويش هاي شمال غربـي ديده ميشود: تالشي dos «داسه » (پيريکـو٣، ١٩٧٦: ٨٨)؛ مشکناني seda «خارهاي خوشۀ گندم » (صـدري، ١٣٨٦: ١٤٧)؛ گـزي seda «نـوعي علـف هـرز در مـزارع » (يزدانـي، ١٣٩١: ٣٨٦)؛ کـردي کرمانجي ̂dasi «داسه ، استخوان ماهي»، کـردي سـوراني dask «داسـه » (چايـت ٤، ٢٠٠٣: ١٢٥)؛ بلوچي dasag «نخ ، رشته » (کُرن ٥، ٢٠٠٥: ٣٧٤).
دربارٔە w مياني، با توجه به اينکه ايراني باستان -yawa* «جـو» در ايـن دو گويش yow «جو» است ، صورت yowin بايد از nyowhu* تحول يافته باشد که h تحول يافتـه از x در آن حذف شده و ̄u نيز با پيشين شدگي به ̄i تبديل شده است : *yowxān > *yowhūn > yowīn واژه اي از نظر آوايي مشابه واژه هاي بالا در شماري از گـويش هـاي جنـوب غربـي در معنـي «هاون غلات » ديده ميشود: فيني γanju «هاون » (نجيبي فيني، ١٣٨١: ٧٧)، کـوهمره سـرخي(٥) juγan «هاوني از جنس سنگ که براي کوبيدن دانـه هـاي مختلـف از آن اسـتفاده مـيشـود» (حسام پور و جباره ، ١٣٩٠: ١٣٧)، لارسـتاني jowγan «هـاون » (اقتـداري، ١٣٣٤: ٣٢٤) گاوکشـکي از گــويش هــاي فــارس juγan «هــاون » (موســوي، ١٣٧٢: ٥٠).
1. Cheung ٢-٨- kahra «بزغاله » اين واژه در بسياري از گويش هاي ايراني ديده ميشود، هـم گـويش هـاي جنـوب غربـي و هـم شـمال غربـي: لـري بويراحمـدي ka:ra «بزغالـه » (طـاهري، ١٣٩٥: ٢٤٣)، بهبهـاني ca:ra «بچـۀ گوسفند» (معماري، ١٣٨٩: ١١٢)، لارستاني [ka:r]kaar «بزغالۀ کم سال و نـر، بچـۀ بـز کـوهي» (اقتداري، ١٣٣٤: ٤١٣)، فيني kahr «بـز نـر» (نجيبـي فينـي، ١٣٨١: ١١٩)، کـوهمره سـرخي ka:ra «بزغاله » (حسام پور و جباره ، ١٣٩٠: ٢٠٢)، مشکناني ka:re «بزغالـه » (صـدري، ١٣٨٦: ١٧٨)، خـوري rkoho «بزغاله » (شايگان ، ١٣٨٥: ١٧٥).
Le Dialecte de Sivand, Wiesbaden: Ludwig Reichert Verlag MacKenzie, D.