چکیده:
علوم و ادراکات آدمی یا حقیقی هستند یا اعتباری. ادراکات حقیقی از هستی خارجی حکایت میکنند که برآیند فعل و انفعالات حاصل میان مادّة خارجی با حواس هستند، امّا ادراکات اعتباری (گرچه منشاء هستیشناختی دارند،) از خارج حکایت نمیکنند، بلکه مقام آنها مقام جعل، آفرینش، قرارداد و فرض است. اعتبار با ظهور علم حضوری در ساحت علم حصولی معنا مییابد و وجود انسان به تمامیّت میرسد. در واقع، ادراکات اعتباری یک سلسله افکار میانجی بین طبیعت انسانی و خواصّ و آثار تکوینی هستند. نظریّة ادراکات اعتباری به عنوان ابتکار علاّمه طباطبائی(ره) بر رئالیسم تعاملی مبتنی است، چراکه دریافت ما در تعامل با واقعیّت تصحیح میشود و تکامل مییابد. همچنین طرح ادراکات اعتباری نتیجة مواجهة علاّمه با مسئلة تکثّر است که بر اساس آن، تکثیر ادراکات انسان توضیح مییابد و به تبع آن، ماهیّت گزارههای اخلاقی تبیین میشود، بدین گونه که استدلال علاّمه برای اعتباری بودن حسن و قبح و نفوذ احساسات در اعتباریّات، ناخودآگاه به نسبیّتگرایی هنجاری منجر میشود، هرچندکه مطهّری با پذیرش نظریّة اعتباریّات سعی در ثابت نگه داشتن پایههای اخلاقی دارد. استاد مطهّری معیار ادراکات اعتباری را وابسته به قوای فعّالة انسان دانسته است که وی را برای رسیدن به کمالات خود برمیانگیزد تا بتوان در آنها نسبت «باید»، «وجوب» یا «ضرورت» اعتباری را فرض کرد. همچنین عطف توجّه به ادراکات اعتباری، راه گفتگو با دیگر اندیشهها و فرهنگها را میگشاید، گرچه جهتگیری علاّمه طباطبائی(ره) و استاد مطهّری در مواجهه با تکثّر متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
امهات و ارکان چنین تفکری در زمینة ادراکات اعتباری یا اندیشههای ارزشی و انشایی، در مواضع مختلفی از آثار این دو اندیشمند مورد بحث قرار گرفته است: یکی از آن مواضع، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم (همان، مقاله ششم) است که صبغهای کاملا فلسفی دارد و از سویی، ملهم از بحث اصولیین در این باب است و تا حدودی نیز ناظر به نظریة برخی متفکران مغربزمین همچون مارکس میباشد (ر.
2ـ2ـ3) معقولات ثانی معقولات ثانیه نیز به دو دسته تقسیم میشوند: الف) معقول ثانی فلسفی: ذهن انسان پس از گرفتن، حفظ، طبقهبندی و کلیسازی اطلاعات و پس از تحلیل آنها، با توجه به دنیای خارج، پی به روابطی بین عناصر خارجی میبرد و قوانین و الگوهایی ذهنی را کشف و ابداع میکند که محل صدق این الگوها و قوانین کلی، همان دنیای خارج است، اما خود این مفاهیم ساختة ذهن هستند و وجود عینی در خارج ندارند.
ادراکات اعتباری مولود اصل کوشش برای حیات و تابع اصل انطباق با احتیاجها است و مانند بسیاری دیگر از شئون جسمانی و نفسانی، یک سیر تکاملی را طی میکند، برخلاف افکار و ادراکات حقیقی که تابع این اصل نیست و یک وضع ثابت، مطلق و یکنواختی دارد، اما چنانچه قبلا نیز بیان شد، اعتباری بودن در مقابل حقیقت، به معنای کاذب بودن و یا بیارزش بودن نیست، بلکه برعکس، اعتباریات با توجه مستقیم به روابط انسان و محیط واقعی اطراف آن در ذهن ایجاد میشوند؛ یعنی هر یک از مفاهیم اعتباری بر روی حقیقتی استوار است و یک مصداق واقعی و نفسالأمری دارد و نسبت به آن مصداق، حقیقی است و عروض آن مفهوم برای ذهن از راه همان مصداق واقعی است، با این تفاوت که آن مصداق جز در ظرف توهم، مصداق آن مفهوم نیست.