چکیده:
دربارة نقش دین در فرهنگ و تمدّن بشری در گذشته و آینده دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کردهاند، امّا برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکّاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارشها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان میکنند و تنوّع گسترده آموزهها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابلاعتماد نیستند. بنابراین، از منظر کیچر ارزشهای حاکم بر آیندة فرهنگ و تمدّن بشری ارزشهای سکولاریستی جهان شمول است. این کتاب بعد از گزارش متن آن به قلم آلوین پلنتینگا، فیلسوف مشهور و نکتهسنج مسیحی، مورد ملاحظات انتقادی و دفاع بهزعم ما ناموفق او قرار گرفته است. علاّمه طباطبائی به عنوان یک فیلسوف مسلمان معاصر بعد از بیان تعریف و ماهیّت دین و تقسیم آن به دین حقّ و باطل اوّلا تنوّع دینی را محدود به ادیان ابراهیمی و ثانیا حقیقت و روح حاکم بر ادیان را تسلیم حقّ و بیان الهی میداند. ایشان اختلاف در شرایع را به لحاظ نقص و کمال، کمیّت و کیفیّت نه اختلاف ذاتی و از نوع تعارض و تنافی بیان میکند و معتقد است، همانگونه که فرهنگ گذشته بشر متاثّر از تعالیم انبیاء بوده، فرهنگ حاکم بر آینده بشر نیز متاثّر از فرهنگ، ارزشها و مولّفههای دین است. از جمله دلیلهای علاّمه در این باب، فطری بودن دین و ثبات ارزشهای فطری است. این پژوهش بعد از ترجمه و تحقیق دقیق کتاب حیات پس از ایمان کیچر بر اساس گزارش پلنتینگا، به روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوه کتابخانهای، به بررسی و نقد نظرهای کیچر از منظر علاّمه طباطبائی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
بعضی از اندیشمندان برای دین نقش سازنده، مثبت و متعالی تعریف کردهاند، اما برخی از فیلسوفان دین معاصر، مانند کیچر در کتاب حیات پس از ایمان با نگاه شکاکانه و سکولاریستی به دین، بر این باورند که ادیان به دلیل گزارشها و تصویرهای متفاوت و گاه متعارض که از «امر متعالی» بیان میکنند و تنوع گستردۀ آموزهها و آرای دینی و نیز ناهمخوانی آنها با یکدیگر، غیرواقعی هستند و قابلاعتماد نیستند.
بدین سان، من ادلة او به سود خداناباوری را بررسی میکنم: در فصل دوم کیچر ربط و نسبت میان دین و اخلاق یا اخلاقیات را بررسی میکند [پرسش این است]: چرا از قدیم الایام این ایده مطرح بوده که پیوندی محکم میان دین و اخلاق وجود دارد؟ «پاسخ» به نظر او «در این امر نهفته است که هیچ نظریة رقیب قانعکنندهای در باب اخلاق (و ارزشهای عمومی) مطرح نمیشود، مگر اینکه حیات اخلاقی را به ابراز و بیان نگرشهای شخصی تقلیل ندهد (و تحویل نبرد)» (Ibid: 27:).
اما برای اینکه از این نکتهها به عنوان استدلال به سود کذب باور دینی استفاده شود تا چه حد قوت و اعتبار دارد؟ نخست فرض کنید: حق با کیچر است و در واقع، طیف گستردهای از باورهای دینی وجود دارد، اما چگونه از این مطلب نتیجه میشود که آنها تماما کذب قطعی دارند؟ در اینجا باید میان باورهای دینی خاص تمایز بگذاریم؛ مثلا باور به خدا از میان کل نظامهای باور دینی، مثلا 39 عضو [کلیسای] انگلیکن یا مباحث مذهبی هایدلبرگ.