چکیده:
دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر مفهوم "شاکله" و الزامات تربیتی آن موضوع این نوشتار است. روش تحقیق تحلیلی- منطقی است و هدف آن دستیابی به نکات رهگشای تربیتی است. علامه طباطبایی در تفسیر شاکله دیدگاه ملکهانگاری را بر گرفته و سلامت نفس، رشد و کمال آن را در گرو شاکله دانسته است. بر پایة تفسیر وی، با شناخت شاکله، بهمثابه زیرساخت و علت درونی رفتار، تربیت بهمنزلة تغییر این زیرساخت تلقی، و تغییر رفتار از طریق آن جستجو میشود. توجه به این سطوح ناپیدای رفتار، برخلاف سنت رایج معطوف به تغییر ظاهری رفتار، نوعی ژرفنگری در تبیین رفتار و تغییر آن است که به اثربخشی تربیت میانجامد. علامه، با اثبات در حد اقتضاءبودن تاثیر شاکله در رفتار، شبهة جبریبودن رفتار را رد میکند و عمل برخلاف شاکله و تغییر آن را دشوار ولی ممکن میداند. وی با معرفی عوامل موثر در ایجاد شاکله روش و الگوی تربیت را نشان میدهد. دشواری شکلدهی ثانویه به شاکله بهدلیل استحکام شاکلة اولیه است تا حدی که جزئی از فرد میشود و مانع شکلگیری و حتی توجه به باورها و الگوهایی میشود که متعارض با خود است. عاملیت انسان مبین امکان و ضرورت تغییر، و شکلگیری آگاهانه و اختیاری ثانویة شاکله است. از آنجا که شیوة تغییر شاکله باید با نوع شاکلة هر فرد و برحسب شخصیت او متناسب باشد، کثرتگرایی روششناختی در تربیت ضرورت مییابد.
خلاصه ماشینی:
"طبق آیة مذکور، اگر شاکله مؤمن است که موجب شفایابی از قرآن میشود و یا اگر شاکله ظالم است که در مواجهه با قرآن به جای هدایت بر خسران و ضررش میافزاید، بهگونهای که در صورت دریافت نعمت دچار غرور میشود و در صورت مواجهه با شر دچار یأس میشود، جای پرسش است که خود این شاکله چیست؟ و چگونه پدید میآید؟ آیا با اختیار آدمی منافات ندارد؟ و با وجود این آیا میتوان اقدام به تربیت کرد؟ اگر شاکله زیربنای رفتار است، آیا تربیت به معنای تغییر رفتار و ایجاد نوع خاصی از رفتار بدون توجه به شاکله ممکن است؟ یا تربیت و تغییر رفتار از طریق دخل و تصرف در شاکله و تغییر آن امکانپذیر است؟ اگر تربیت منوط به تغییر شاکله است، در این صورت آیا واقعا میتوان در شاکله دخل و تصرف کرد و آن را پس از شکلگیری تغییر داد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه و با چه روشی و تا چه حدی؟ اگر شاکلهها مختلف و متفاوت است و تربیت به معنای تغییر شاکله است، در این صورت آیا روش تربیت و تغییر هر شاکله باید متناسب با آن و درنتیجه مختلف باشد یا در همة موارد میتوان از روشی ثابت استفاده کرد؟ این نوشتار در پی این است که با استفاده از روش تحلیلی ـ منطقی و تا حدودی تطبیقی و انتقادی در پرتو دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر آیة شاکله به پرسشهای مذکور پاسخ دهد."