چکیده:
بحران زیستمحیطی دیگر در هیچجای دنیا قابل انکار نیست. هرروز اخبار مختلفی از نابودشدن جنگلها، خشکشدن دریاچهها، منقرضشدن گونههای گیاهی و جانوری، گرمشدن کرة زمین و تغییر اقلیم شنیده میشود. زمان آن رسیده است که پرداختن به مشکلات و معضلات زیستمحیطی از قالب یک پدیدة فانتزی بیرون بیاید و به عنوان یک واقعیت هولناک نگریسته شود. در میان تلاشهای گوناگونی که در سالهای اخیر به چارهجویی در این خصوص برآمدهاند، از کمپینها و گردهماییهای هشدار و حفاظت محیطزیست گرفته تا زنجیرههای انسانی و اعتراضات سازمانهای مردمنهاد، نظام عدالت همچنان درگیر پرداختن به مسائل سنتی خود در قالب مفاهیم متعارف است. بزهکارشدن همچنان به معنی نقض قانون است، اما در مشکلات زیستمحیطی به این سادگی نیست. با اینکه محیطزیست مولفة مشترک میان تمامی انسانها در سراسر دنیاست، قوانین متّحدالشکل و هماهنگی بر استفاده از آن حاکم نیست؛ به گونهای که بسیاری از فعالیتهای انسانی نابودکنندة محیطزیست، غیرقانونی محسوب نمیشوند.کتاب جرایم علیه طبیعت، نوشتة راب وایت یکی از معدود آثار جامعی است که در قلمرو جرایم زیستمحیطی به رشتة تحریر درآمده و توانسته است با طرح مباحث مختلف و متعدد پیرامون این موضوع، خلا ادبیات حقوقی در این زمینه را تا حدودی پرکند؛ هرچند چالشهای اساسی جرمانگاری جرایم زیستمحیطی به ویژه در وجود تعارضهای احتمالی با منافع صاحبان قدرت و عدم احراز شرایط سنتی وقوع جرم، مانع از ارائة پیشنهادهایی روشن در این زمینه توسط نویسنده شده است.
خلاصه ماشینی:
دانشجویان و علاقهمندان به حقوق کیفری، پیشتر راب وایت را در کتاب اول و دوم جرم و جرمشناسی دیدهاند، که به عنوان یکی از منابع پایه در رشتههای جرمشناسی، عدالت کیفری و سایر رشتههای مرتبط در دانشگاههای زیادی تدریس میشود و تا کنون چندین مرتبه نیز تجدید چاپ شده است.
عنوان این کتاب Crimes against Nature Environmental Criminology and Ecological Justice است که در برگردان فارسی به جرائم علیه طبیعت، جرمشناسی محیطزیست و عدالت زیستمحیطی برگردانده شده است.
دقتنظر در بحثی که راب وایت در موضوع عدالتهای نوآورانه داشته است و در ابتدای بحث به آن اشاره شد، نشان میدهد که در برگزیدن این واژهها تعمدی وجود داشته است، و نمیتوان به سادگی جرمشناسی محیطزیست و عدالت زیستمحیطی را برابرنهادههای مناسبی در مقابل مفهومشناسی مورد نظر وی دانست.
در فصل اول از بخش اول، جایی که به بیان چارچوبهای نظری جرمشناسی محیطزیستی پرداخته است، در برشمردن عدالتهای سهگانه، عدالت زیستمحیطی از قلم افتاده است و تنها عدالت اکولوژیکی و گونهای آورده شده است (همان:۵)؛ البته احتمال دارد این نقص پلان مرتبط با برگردان فارسی باشد.
پرسش بسیار مهمی که راب وایت در بخش اول مطرح میکند این است که چگونه یک نظام قانونگذاری و مداخلة انسانی را به وجود آوریم که بهترین نتیجه را برای انسان و غیرانسان به بار آورد و از چه ملاکهایی برای مفهومیکردن طبیعت صدمه و خسارت ناشی از اعمال انسانها استفاده کنیم؟ برای پاسخ دادن به این سؤالات، نخست باید این مسئله مورد ارزیابی قرارگیرد که چرا اوضاع کنونی چنین است که جوامع انسانی، به طور همزمان، برای برخی موجودات مخصوصا حیوانات خانگی احترام قائلند و از آنها حفاظت میکنند؛ در حالیکه رفتار بسیار هولناکی با بقیه آنها دارند.