چکیده:
مجموعه مقالات کتاب فلسفه ارتباطات: جستارهایی در فلسفه یونانی شامل نوشتارها و مقاله های برگزیده نخستین همایش فلسفه ارتباطات سال ۲۰۰۲ آتن در کشور یونان و پاسخی هرچند ابتدایی و مقدماتی به برخی از پرسش های کلیدی در تنها یک حوزه از سه حوزه بالا یعنی «فلسفه ارتباطات» از دیدگاه «اندیشه ها و رویکردهای یونانی» است؛ هرچند فحوای بیشتر جستارهای موجود در مباحث، ابعاد تاریخی و نظریه ای هم دارند که پیشینه غنی فلسفه یونان باستان از دوره پیش سقراطیان تا دوران حاضر را در بر می گیرد. نویسندگان این جستارها با عنایت به پدیده های معاصری چون انفجار پیشرفت های فناوری در ارتباطات عمومی یا کاربردهای فراگیر رایانه و اینترنت، توجه خود را به فرهنگ یونان باستان درباره آرا و اندیشه هایی معطوف ساخته اند که امروز می توانند در فهم شیوه های برقراری ارتباطات به ما یاری رسانند. اگرچه این مقاله ها از لحاظ رویکرد، هدف و دامنه بحث با یکدیگر تفاوت دارند، همه آن ها این مفهوم را پوشش می دهند که مسائل ارتباطات از گذشته های دور و از اساس به همان شکل باقی مانده اند. به این اعتبار، همه آن ها همان واحدهای سه گانه تحلیل را مورد خطاب قرار می دهند که اندیشمندان یونانی قرن ها پیش مورد توجه قرار داده بودند؛ یعنی لوگوس (کلمهر کلام) گوینده و شنونده. در این نوشتار ضمن بررسی کتاب فلسفه ارتباطات، امتیازها و کاستیهای اثر مورد نقد قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
برای نقض این ادعا لازم نیست به نظریههای فلسفی رسانههای نو در عصر ارتباطات رجوع کرد، که در همین کتاب مقالاتی که دیدگاههای متفاوتی دربارۀ معنا و شکاکیت در رابطۀ دوگانه براساس فلسفۀ یونانی مطرح میکنند، به حد کافی هست.
از آن سو، ویراستاران در مقدمه به دو صورت ارتباطات در یونان قدیم، یعنی بلاغت (خطابه) و گفتوگو اشاره کردهاند و گرچه تطبیق این دو مقوله بر رسانههای جدید، از وضوح و دقت زیادی برخوردار نیست، مباحث مطرحشده از سوی آنان دربارۀ مقایسۀ نسبی افلاطون و ارسطو در موضوع بلاغت و گفتوگو از نکات برجستۀ این مقدمه و، به نظر راقم این سطور، کل کتاب است.
این مقاله نیز بهرغم وضوح مفهومی، روششناسی روشنی در تطبیق آنچه سقراط از گفتوگو گفتهاست بر ارتباطات دورۀ جدید در نظر نگرفتهاست و در حد ترویج نظریۀ ارسطو و ارزش ذاتی گفتوگو، محصور ماندهاست.
اگرچه تلقی متفاوت وی از ارتباطات، خود نقض ادعای ویراستاران و مترجمان این اثر است مبنی بر اینکه ماهیت ارتباطات و عناصر سهگانه یا چهارگانۀ آن یکسان است و بهرغم دقت مؤلف در نقد بنیادباوری و نسبیتباوری، دیدگاه جایگزین وی از ابهامات بسیار زیادی برخوردار است و دیالکتیک مبتنی بر فلسفۀ یونانی را نیز نتوانستهاست شرح و بسط دهد.
در آنچه گفته شدهاست، ملاحظات انتقادی زیادی وجود دارد که نمونهای از آن در همین مجموعه نیز از تحلیل فلسفۀ افلاطونی مطرح شد؛ درعینحال شکی نیست که این مبنای نظری، فرآیند، اهداف و روششناسی ارتباطات را بهطور کلی متفاوت میکند و بهرغم سابقۀ طولانی نظریۀ یادگیری، در فلسفۀ جدید ارتباطات و بهویژه فلسفۀ رسانه از اقبال زیادی برخوردار نیست.