چکیده:
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی ارتباط و تاثیرپذیری علوم روان شناختی از فرهنگ می باشد. ابتدا، فرهنگ و عناصر اصلی فرهنگ، که از یک طرف نگرش کلی به جهان است و از طرف دیگر، ارزش ها و آداب و رسوم می باشد، مورد بحث قرار می گیرد سپس با توجه به روش شناسی علوم تجربی، دو مرحله کشف تئوری ها و داوری درباره آنها مورد توجه قرار می گیرد و درباره اینکه فرهنگ در کدام مرحله می تواند تاثیرگذار باشد، بحث می شود. با توجه به اینکه روان شناسی نیز از روش تجربی بهره می گیرد، درباره تاثیر فرهنگ بر آن در این دو مرحله بحث می گردد با توجه به روش شناسی مورد استفاده در روان شناسی، عناصر فرهنگ که در ذهن محقق تبلور می یابد، می تواند در مرحله کشف و خلق تئوری ها تاثیرگذار باشد و مشخص کند که دانشمند در چه حوزه ای می تواند مطالعه کند، ولی در مرحله داوری، فقط روش تجربی است که توانایی ارزیابی تئوری ها را دارد. از این رو، روان شناسی در هر فرهنگ می تواند به مسایل خاص همان فرهنگ بپردازد، ولی روش این مطالعه، تجربی است و در این صورت می تواند برای دیگر افراد نیز قابل فهم باشد.
خلاصه ماشینی:
"سپس با توجه به روششناسی علوم تجربی،دو مرحله کشف تئوریها و داوری درباره آنها مورد توجه قرار میگیرد و دربارهء اینکه فرهنگ در کدام مرحله میتواند تأثیرگذرا باشد،بحث میشود با توجه به اینکه روانشناسی نیز از روش تجربی بهره میگیرد،درباره تأثیر فرهنگ بر آن در این دو مرحله بحث میگردد.
در بررسی نظریه فوق توجه به چند نکته ضروری سات: اگرچه محقق علوم روانشناسی میتواند از روش دروننگری استفاده کند،اما همان طورکه قبلا نیز اشاره شد، این روش فقط در مقام گردآوری دادهها و مطرح کردن یک فرضیه میتواند مؤثر باشد،در حالی که آنچه علم را تجربی میکند،قضاوت تجربه درباره آن است.
بنابراین میتوان انتظار داشت که در هرجامعه با توجه به فرهنگ خاص آن، مسائلی مورد توجه محقق قرار گیرد که متفاوت از مسائل انتخاب شده دانشمند دیگری باشد،ولی با کمک روش تجربی و داوری تجربی است که میتوان آنها را قانونمند کرد و به دیگران ارائه داد.
اگرچه این علم همچون دیگر علوم،از فرهنگ حاکم بر ذهن دانشمندان متأثر میگردد و این تأثیرپذیری در روانشناسی بیشتر از سایر علوم است،این امر آن را از تجربی بودن خارج نمیکند،زیرا عناصر مربوط به فرهنگ،از جمله نگرش به جهان و ارزشها و آداب و رسوم در مرحله کشف تئوریها علمی مؤثر خواهند بود.
البته تأثیرپذیری علوم روانشناختی از فرهنگ به گونهای نیست که هرفرهنگ و یا هر انسان،علم روانشناسی خاص خود را داشته باشد؛که در این صورت،ارتباط علمی بین انسانها و جوامع ممکن نخواهد بود و هریک فقط میتواند به یافتههای خود اعتماد نماید و نتیجه مطالعات دیگران برای او ارزشی نخواهد داشت."