چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت سرمایةروانشناختی بازیکنان فوتبال با توجه به نقش رهبری معنوی و سرمایةاجتماعی در لیگ آسیا ویژن استان فارس بود.. جامعة آماری پژوهش شامل کلیه بازیکنان فوتبالیست لیگ آسیا ویژن استان فارس بودند که با توجه به حجم جامعة آماری (180 نفر)حجم نمونه برابر با جامعه در نظر گرفته شد و از روش نمونهگیری کل شمار استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت سرمایةروانشناختی در بین بازیکنان لیگ در حد متوسط بود، همچنین نتایج نشان دادند که رهبری معنوی هم بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق سرمایةاجتماعی بر روی سرمایةروانشناختی بازیکنان تاثیرگذار است. با توجه به نتایج مربیان با سبک رهبری معنوی میتوانند وضعیت سرمایةروانشناختی را بهبود بخشیده و عملکرد بهتری را از تیم مشاهده کنند.
خلاصه ماشینی:
"واژهی برق، در شعر بیدل مانند برخی واژههای کلیدی دیگر که در این غزل آمده است، بسامد بالایی دارد: خار و خس اوهام گرفته است جهان را کو برق که یک ریشه در این بیشـه دواند (همان: 179) یا: ز تلاش برق تازان گروت گذشته باشد تو اگر سوار همت دو قدم پیاده باشی (همان: 296) یا: سبک چون برق میباید گذشت از وادی امکان سحر گلکردن اینجا نیست بیعرض گرانجانی (همان: 300) گرچه در بیتهای بالا، برق ظاهرا دیگر مشبهبه شوق رسیدن نیست؛ اما با اندکی تأمل میتوان دانست که با آنچه اینجا شوق وصال خواندیم، بیگانه نیز نیست.
نمونهی روشن این ادعا، در این بیت سعدی آمده است: شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقـت شوقت نیاوریـم (سعدی، 1363: 573) شاعر معاصر، قیصر امینپور، با شوق، کهنگرایی زیبایی به کار برده است: من هـمسفر شـراب از زرد بـه سـرخ یـا هــمره اضطـراب از زرد به سرخ یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد چـون هجرت آفتاب از زرد به سرخ (امینپور، 1379: 61) بیدل، بارها از شوق که مبتنی بر ذوق وصال است، یاد کرده است: جز شوق راهبر نیست، اندیشهی خطر نیست خاری در این گذر نیست دامنکشان بیایید (بیدل به کوشش شفیعی کدکنی، 1371: 156) و: گرفتم این که به جایی نمیرسد کوشش چو شوق ننگ فسردن مکش پرافشان باش (همان: 215) میبینیم که در اندیشهی شاعر، شوق، معنایی ثابت، مثبت(مورد توجه)، دلخواهانه و زیبا دارد.
در اینجا به یاد آوردن سخن بهجای استاد شفیعی کدکنی، ضرورت دارد که میگویند مشکل برخی از پیچیدگیهای شعر بیدل، به معنای واژهها پیوندی ندارد (شفیعی، 1371: 20)؛ این اشکال به قصد و نیت گوینده بازبسته است که ما با عنوان نقد اندیشگانی بیدل، به این مسیر نقب زدهایم؛ یعنی اگر بتوان به جوهر اندیشهی شاعر دست پیدا کرد؛ البته میتوان به برخی از معماهای سخن او نیز دست یافت."