چکیده:
مارگا ریمر معتقد است که کـاربران معمـولی زبـان مـاینونگی گرایـی را مفـروض می گیرند و شهود ایشان مبنی بر معناداری جمله های حاوی نام های تهی مبتنـی بـر همین امر است . ما در این مقاله نشان خواهیم داد که موضع او پشـتوانة اسـتدلالی محکمی ندارد. یعنی دیدگاه رقیبی وجود دارد که اولا با دیدگاه ریمـر در تعـارض است ؛ ثانیا به اندازة دیدگاه او قدرت تبیینی دارد؛ و ثالثا دلیلی برای ترجیح دیـدگاه ریمر به این دیدگاه رقیب وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
البته نظر ریمر ایـن نیسـت کـه مـاینونگی گرایـی نظریه ای صحیح است ؛ بلکه او بر این باور است که کاربران زبان این نظریـه را، مسـتقل از صحت و سقم آن ، مفروض می گیرند و همین مبنای شهود آن ها در خصوص معنادار بـودن جملات حاوی نام های تهی است .
در بخش سوم دیدگاهی رقیب برای حل مسئلة شهود پیش نهاد می کنیم ؛ دیدگاهی که برخی مؤلفه های آن با دیدگاه ریمر مشترک است اما هیچ نسبتی با ماینونگی گرایی ندارد.
بـه عقیـدة ریمـر اگـر ماینونگی گرایی صحیح باشد می تواند توضیح دهد کـه چـرا شـهودهای پیشـازبانی کـاربران معمولی زبان مبنی بر معنی داری برخی جمله های حاوی نام هـای تهـی صـادق هسـتند؛ امـا نمی تواند توضیح دهد که چرا کاربران زبان چنین شهودهایی دارند.
٨ ریمر هم قصد ندارد این مشکلات را مرتفع و از ماینونگی گرایی دفاع کنـد؛ او فقط مدعی است که کاربران معمولی زبان ایـن نظریـه را، مسـتقل از قـوت فلسـفی آن ، پیش فرض می گیرند.
به عقیدة او این امر می تواند مسئلة شهود را حل کند و توضیح دهد که چرا کاربران زبان شهودهایی مبنی بر معناداری برخی جمله های حاوی نام های تهـی دارنـد (حتی اگر شهودهایی در موافقت با میلی گرایی و اصل ترکیب هم داشته باشند).
یعنی مـی تـوان مدعی شد که کاربران زبان نوعی سمونی گرایی را پیش فرض می گیرند و همین مبنای شـهود آن ها از معناداری جمله های حاوی نام های تهی را شکل می دهد.