چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر شیوه آموزش به خود دستور دادن (خودآموزی) بر عملکرد حل مساله ریاضی و میزان توجه (عملکرد در آزمون های رمزگردانی وکسلر و همتایابی اشکال آشنا Matching Familiar Figures Test [MFFT]) در دانش آموزان تکانشی شهر جیرفت بود. آزمودنی ها، 24 دانش آموز دختر پایه اول راهنمایی با سبک شناختی تکانشی بودند که از طریق اجرای MFFT و به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه هشت نفره (آزمایش، گواه 1 و گواه 2) تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: آزمون های همتایابی اشکال آشنا، خرده آزمون رمزگردانی، آزمون معلم ساخته حل مساله ریاضی، و آزمون هوش کتل. گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته، راهبردهای حل مساله ریاضی را از طریق شیوه به خود دستور دادن دریافت نمود، گروه 1 تحت آموزش سنتی قرار گرفت و در گروه گواه 2 مداخله ای نشد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره، نشانگر تاثیر شیوه آموزشی بر عملکرد حل مساله ریاضی گروه آزمایشی بود (P=0.001).
خلاصه ماشینی:
"شیوه اجرا پس از اجرای آزمون هوشی کتل،به منظور تعیین ضریب هوشی آزمودنیها و همچنین اجرای پیشآزمونها(آزمون رمزگردانی وکسلر،آزمون حل مسأله ریاضی و آزمون همتایابی اشکال آشنا)برای سه گروه مورد مطالعه،به گروه آزمایشی طی شش جلسه دو ساعته راهبردهای حل مسأله ریاضی از طریق شیوه به خود دستور دادن آموزش داده شد.
جدول 2-نتایج آزمون لوین در مورد تساوی واریانس متغیرهای وابسته تحقیق در سه گروه همانطور که در جدول 4 ملاحظه میشود،سطح معنیداری (P) مربوط به تفاوت گروه آزمایشی و گروه گواه 1،گروه آزمایشی و گروه گواه 2،در پسآزمون حل مسأله ریاضی به ترتیب،008/0 و صفر میباشد که میتوان گفت شیوه آموزش به خود دستور دادن در گروه آزمایشی،منجر به افزایش قابل ملاحظهء نمرات پسآزمون حل مسأله ریاضی در این گروه،نسبت به گروه گواه 1 و گروه گواه 2 شده است(نمودار 1 نیز نشانگر این یافته است).
همانطور که جدول 3 نشان میدهد، سطح معنیداری (P) ،برای آزمون فرضیه اصلی 2(اثربخشی شیوهء آموزش به خود دستور دادن بر عملکرد در آزمون رمزگردانی و کسلر)341/0 میباشد؛به این معنی که آموزش راهبردهای حل مسأله ریاضی از طریق شیوهء به خود دستور دادن به گروه آزمایشی،منجر به بهبود عملکرد در پسآزمون رمزگردانی و کسلر و در نتیجه افزایش میزان توجه و دقت نشده است.
یافتههای به دست آمده از طریق روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که اولین فرضیه اصلی پژوهش(اثربخشی شیوهء آموزش به خود دستور دادن بر نمرات آزمون حل مسأله ریاضی در گروه آزمایشی)تأیید میشود(001/0- P ).
این فرضیات در واقع به انتقال تأثیر آموزش راهبردهای حل مسأله ریاضی(از طریق شیوه به خود دستور دادن)به عملکرد در آزمون رمزگردانی و کسلر و آزمون همتایابی اشکال آشنا مربوط بودند."