چکیده:
چارچوب نظری این مقاله از تلفیق چند نظریه رقیب یا بدیل شکل گرفته است . این نظریه ها عبارتاند از: نظریـه تـرس از آتـش دوزخ از هیرشـی و اسـتارک، نظریه همبسته های شخصیتی جـرایم یقـه سـفیدها از کـالینز و اشـمیت ، نظریـه جامعه شناختی فساد از جیمز ویلیام کلمـن و بـالاخره نظریـه اقتـصادی جـرایم یقه سفیدها یا نظریه انتخاب عقلانـی از کـورنیش و کـلارک. بـه منظـور آزمـون فرضیات مستخرج از این نظریه ها، یـک نمونـه معـرف ١٢٠ نفـری از زنـدانیان جرایم اقتصادی محبوس در زندان اوین انتخاب شـدند و بـا توجـه بـه ماهیـت پژوهش که از نوع علی ـ مقایسه ای یا نیمه آزمایـشگاهی بـود، یـک گـروه ١٢٠ نفری دیگر از فعالان اقتصادی و کارکنان دولـت نیـز بـه عنـوان گـروه همتـا بـه پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسـیون لجـستیک ٧٥ درصد از واریانس بین دو گروه مجرم و غیرمجرم را تبیین کرد. براساس این تجزیه و تحلیل ، مجرمان اقتصادی مورد مطالعه بـاوجود برخـورداری از درجـه بالایی از دینداری و سابقه جامعه پذیری دینی دست بـه ارتکـاب جـرم زدهانـد. به علاوه مجرمان اقتصادی مورد بحث در تحلیل هزینه ـ فایده جـرم قبـل یـا در لحظه ارتکاب آن، احتمال کشف جرم و قطعیت و شدت مجازات را بسیار کم تر (در مقایسه با گروه غیرمجرم) برآورد کرده بودند و بالاخره این که ، درک آنان در لحظه ارتکاب جرم این بوده است که فرصت ارتکاب جرم در محـل کـار مهیـا است و باید آن را مغتنم شمرد.
Theoretically، the present paper is made up of some competing or alternative theories of white-collar crimes، including Hirschi & Stark’s theory of the Hellfire، Collins and Schmidt’s theory of personality correlates of white-collar crimes، James William Coleman’s sociological theory of corruption، and finally Cornish and Clark’s economic theory of white-collar crimes. In order to test the hypotheses extracted from the above mentioned theories، a representative sample of 120 prisoners of economic crimes currently incarcerated in Evin prison were selected. Since the present study is of a causal-comparative or quasi-experimental nature، a group of 120 managers currently active in Iranian corporations and official departments also responded to the research questionnaires. The logistic regression analysis accounted for 75 percent of the variance between the two groups. According to our analysis، despite enjoying a high level of religiosity and religious background، the economic criminals under the study have committed crimes. Moreover using a cost-benefit analysis before or during the crime commission، they (compared with the non-criminal group) had underestimated the probability of being caught and also that of certainty and severity of the punishments. Finally، they had committed crime according to their individual’s perception of the levels of criminal opportunity available in their workplace، an opportunity not to be missed out.
خلاصه ماشینی:
"جدول ٢- نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک روی برآیند دوگانۀ ارتکاب جرم (١) و عدمارتکاب جرم (٠) متغیرها ضریب بتا خی دو والد سطح معنیداری 1 درجۀ لذتطلبی -0/42 5/81 0/01 2 درجۀ طمع ورزی و دلیل تراشی برای ارتکاب جرم -0/23 15/97 0/000 3 ادراک از وجود فرصت ارتکاب جرم در محیط کار 0/18 7/87 0/005 4 نگرانی از سرافکندگی ناشی از بحران مالی نزد خانواده و دیگران 0/53 2/58 0/10 5 کنترل نداشتن بر رفتار خود -0/07 4/01 0/04 6 خودشیفتگی -0/05 1/84 0/17 7 ادراک از احتمال کشف جرم و شدت مجازات -0/19 5/87 0/01 8 سطح جامعه پذیری دینی در محیط خانواده 0/04 0/24 0/62 9 سطح جامعه پذیری دینی از طریق دوستان صمیمی -0/09 0/92 0/33 10 سطح جامعه پذیری دینی از طریق مدرسه 0/07 0/51 0/47 11 سطح جامعه پذیری دینی از طریق محله و اجتماع 0/09 0/63 0/42 12 سطح جامعه پذیری دینی از طریق برنامه های صدا و سیما 0/14 2/57 0/10 13 سطح جامعه پذیری دینی از طریق محصولات فرهنگی مجوزگرفته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 0/01 0/01 0/90 14 درجۀ دین داری -0/18 4/99 0/02 Nagelkerke R Square =75/0 بحث و نتیجه گیری نتایج پژوهش حاضر برای مباحث مربوط به پیشگیری و بازدارندگی از جرایم اقتصادی پیامدهایی به دنبال دارد."