چکیده:
توجه به عنصر مصلحت و نقش آن در صدور احکام حکومتی توسط حکومت اسلامی، از دیرباز مورد توجه عالمان فقه سیاسی، اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی بوده است. در حکومت اسلامی، عنصر مصلحت در وضع و اجرای قوانین نقش قابل توجهی دارد و حاکمیت اسلامی باید آن را مورد توجه قرار دهد.
این مقاله عهده دار پاسخ به این سوالات است که آیا مصالح اجرائیه در حکومت اسلامی دارای مبانی قرآنی است؟ به این معنا که آیا در قرآن به مصالح اجرائیه و احکام حکومتی توجه شده است؟ و اگر قرآن کریم به مصالح اجرائیه (حکومتی) پرداخته است، دلالت و سیاق آیات چگونه است؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت گرچه مصالح اجرائیه از عناوین ثانوی در فقه سیاسی، اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی اسلام بوده و قرآن به صراحت اشاره ای به آنها نکرده است، اما با مطالعه آیات قرآن و آرای تفسیری مفسرین می توان حجیت مصالح اجرائیه را از سیاق آیات قرآن استخراج کرد؛ زیرا قرآن در آیات متعددی، به رهبران جامعه اسلامی که منصوب از جانب خداوند هستند، اجازه صدور احکام حکومتی بر اساس مصالح و مفاسد در جامعه اسلامی را داده است.
The executive expediency and its role in issuing government decrees by the Islamic ruling system has traditionally attracted the attention of the Muslim scholars concerned with political fiqh، political thought and political philosophy. As far as the Islamic government is concerned، the element ‘executive expediency’ plays a crucial role in legislation and law enforcement and the Islamic rule has to take notice of it.
This article seeks to provide answers to the following questions: Does the executive expediency in the Islamic government have its roots in the Qur’an? In other words، does the holy Qur’an pay any attention to executive expediency and government decrees? And if the Qur’an has dealt with the governmental executive expediency، what are the Qur’anic texts and significations?
In answering to the above questions، it should be noted that the executive expediency، though it has been designated as secondary in the political fiqh، political thought، and political philosophy in Islam، and the Quran has made no explicit mention of executive expediency، one can infer the authority of executive expediencies from the Qur’anic contexts. For the Qur’an in various verses has granted the leaders of Islamic society، who are appointed by God، permission to issue governmental decrees to the interests of the Islamic society.
خلاصه ماشینی:
این مقاله عهدهدار پاسخ به این سؤالات است که آیا مصالح اجرائیه در حکومت اسلامی دارای مبانی قرآنی است؟ به این معنا که آیا در قرآن به مصالح اجرائیه و احکام حکومتی توجه شده است؟ و اگر قرآن کریم به مصالح اجرائیه (حکومتی) پرداخته است، دلالت و سیاق آیات چگونه است؟در پاسخ به این سؤالات باید گفت گرچه مصالح اجرائیه از عناوین ثانوی در فقه سیاسی، اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی اسلام بوده و قرآن به صراحت اشارهای به آنها نکرده است، اما با مطالعه آیات قرآن و آرای تفسیری مفسرین میتوان حجیت مصالح اجرائیه را از سیاق آیات قرآن استخراج کرد؛ زیرا قرآن در آیات متعددی، به رهبران جامعه اسلامی که منصوب از جانب خداوند هستند، اجازه صدور احکام حکومتی بر اساس مصالح و مفاسد در جامعه اسلامی را داده است.
بر این اساس، این سؤال مطرح میگردد که آیا قرآن به مصالح اجرائیه توجه داشته است؟ و اگر توجه داشته دلالت آیات قرآن چگونه است؟ جهت پاسخ به سؤالات فوق ابتدا مصلحت را از جنبههای مختلف (معنا و مفهوم، عناصر و انواع آن) مورد بررسی قرار داده، سپس آیات مورد استناد مفسرین درباره دلالت آنها بر مصلحت را مورد بحث قرار میدهیم و در پاسخ خواهیم گفت: با توجه به ارزیابی آراء و نظرات تفسیری و فقهی مفسران و فقهاء، میتوان گفت هر چند آیات قرآن به صراحت و به دلالت مطابقی اشارهای به مصلحت اجرائیه نکرده است، اما سیاق برخی از آیات به گونهای است که به مصالح اجرائیه توجه داشتهاند؛ زیرا در آیات متعددی، اجازه صدور احکام حکومتی به رهبران جامعه اسلامی که منصوب از جانب خداوند هستند، داده شده است و از آنجایی که رهبران حکومت اسلامی باید بر اساس مصلحت و مفسده اقدام به صدور حکم کنند، قرآن به دلالت اشاره، به مصالح حکومتی توجه داشته است.