چکیده:
این پژوهش ، با تکیه بر مفروضات گفتمان مطالعات فرهنگی ، بر این باور است که درکی که انسـان هـا از «زمان » دارند نه ذاتی و جهان شمول ، بلکه درکی برساخته و فرهنگی است ؛ بدین معنی که هـر فرهنـگ صورت بندی (های ) ویژة خود از زمان را شکل می دهد و به افراد ارائه می نماید. بر ایـن اسـاس ، پـژوهش پیش رو در صدد است به بررسی صورت بندی فرهنگ ایرانـی از زمـان در چنـد رمـان ایرانـی دهـة ٨٠ شمسی بپردازد و با به کارگیری روش تحلیل تماتیک در پی توصیف آن اسـت کـه زمـان در رمـان هـای مذکور چگونه و در پیوند با چه مفاهیمی صورت بندی و بازنمایی شده است . نتایج به دست آمده نمایشگر دو الگوی آگاهی زمانی متفاوت در متن رمان هاسـت : الگـوی اول شـامل زمـانی دایـره ای و دربرگیرنـدة چرخه های متداخلی از «گذشتة بازگشتی » و «حال تکراری » است ؛ الگوی دوم فهمی آینده محور و خطی از زمان را مطرح می کند که در بستر آن مفاهیم حال و آینده بر مفهوم گذشته غالب می شوند. در مـتن رمان ها دو الگوی مذکور در شکل دوگانه ای متضاد ظهور می کند کـه در آن الگـوی اول بـر الگـوی دوم غلبه می یابد و دومی را در هیئت «دیگری » خود بازمی شناسد.
خلاصه ماشینی:
نتایج به دست آمده نمایشگر دو الگوی آگاهی زمانی متفاوت در متن رمان هاسـت : الگـوی اول شـامل زمـانی دایـره ای و دربرگیرنـدة چرخه های متداخلی از «گذشتة بازگشتی » و «حال تکراری » است ؛ الگوی دوم فهمی آینده محور و خطی از زمان را مطرح می کند که در بستر آن مفاهیم حال و آینده بر مفهوم گذشته غالب می شوند.
محققان در تحقیقاتشان در حوزة زمان یا به شـرح نظریـات برگسـون ، هایدگر، و فلاسفة اسلامی و عرفا در باب زمان بسنده کرده اند (رستمی جلیلیان ، ١٣٨٣؛ ابراهیمـی دینانی و پیرمرادی ، ١٣٧٩؛ نوری تاجر، ١٣٨٣) یا از منظر نقد ادبی به ساختار و بازی هـای زمـانی یک رمان خاص پرداختـه انـد (نـادری ، ١٣٨٦) یـا بـه آسـیب شناسـی مسـائل مـرتبط بـا زمـان و برنامه ریزی زمانی در نهادها پرداخته اند (بابایی زاده مالمیری ، ١٣٨٢).
بـرای دسـت یـابی بـه تصویری اولیه از الگو(ها)ی ادراک و بازنمایی زمـان در فرهنـگ ایرانـی ، بـا رویکـردی اکتشـافی و توصیفی ، به سراغ رمان های ایرانی ـ چهار رمان از رمان های دهة ٨٠ شمسی ـ رفته و در پی یـافتن پاسخ یا پاسخ هایی برای پرسش زیر بوده ایم : در رمان های ایرانی دهة ٨٠ شمسی زمان چگونه و همراه با چه ویژگی هـایی فهـم و بازنمـایی شده است ؟ مبانی نظری به نظر می رسد که پس از دورة روشنگری و سپس مدرنیته آگاهی زمانی ویژه ای جـای گـزین انـواع پیشین آگاهی زمانی در جوامع مدرن و عمدتا غربی شده باشد.