چکیده:
پژوهش کیفی، متناسب با تئوری¬های نوظهور پست¬مدرن، تغییرات گسترده¬ای را به خود دیده است. عدم تعین¬سازی دانش، توجه به بازنمایی در ابعاد وسیع و استفاده از ژانرهای ترکیبی از جمله مواردی است که باعث شده است افق جدیدی فراسوی پژوهشگران کیفی با طرح کریستالیزه شدن گشوده گردد. فراهم¬سازی پازل معنی، انعکاس چندین شیوه¬ی متضاد شناخت به همراه طرح مفاهیم مانعه¬الجمع در کنار همدیگر، از جمله مواردی است که در پژوهش کیفی با رویکرد کریستالیزه شدن می¬توان یافت. در واقع، کریستالیزه شدن، رویکرد تحقیق کیفی پست مدرنی است که با برجسته کردن توصیف¬های عمیق ژانرهای چندگانه، روشی برای یکپارچه¬سازی موضوعات و الگوهای تجارب زندگی است. حال، مقاله¬ی حاضر، در نظر دارد با طرح رویکرد نوین کریستالیزه شدن، کاربرد آن را در ارتباط با فهم پدیده¬های انسانی به تفصیل مورد تشریح قرار دهد
خلاصه ماشینی:
resisting dichotomies continuum continuum impressionist approaches Cugno & Thomas paired opposites Gergen binary Anderson not science not art Ellis جدول 1: پیوستار پژوهش کیفی علم/واقعگرایی رویکردهای میانه هنر/برداشتگرایانه اهداف برای کشف حقیقت عینی تعمیم به جمعیت بزرگتر برای توضیح واقعیت بیرونی برای تولید معرفت علمی برای پیشبینی و کنترل رفتارها برای ساخت دانش موقعیتی برای اکتشاف معمولی برای ایجاد توصیف و فهم به مشکل برخوردن اصول مسلم و بدیهی ایجاد مفاهیم عملی برای کارورزان تشریح حقایق پذیرفته شده ساختن حقیقتهای شخصی بررسیهای خاص تولید هنر سؤالات معنای آن از دیدگاه پژوهشگر چیست روابط بین عوامل چگونه است چه رفتارهایی میتواند مورد پیشبینی قرار گیرد؟ چگونه مشارکتکنندگان دنیای خود را درک میکنند؟ چگونه مشارکتکننده و مؤلف جهان مشترکی میسازند؟ مفاهیم عملی پژوهش کدامها هستند؟ چگونه میتوانیم با زندگی کنار بیاییم؟ کدام شیوههای دیگر قابل تصور است؟ در تجربهی من یا دیگران چه چیز منحصر به فردی وجود دارد روشها کدگذاری دادههای متنی نمونهگیری تصادفی فراوانی رفتارها اندازهگیری پیمایشها مصاحبههای ساختاریافته مصاحبه نیمه ساختاریافته گروههای متمرکز مشاهده مشارکتی/مردم نگاری تحلیل موضوعی، استعاری و روایتی نظریهی زمینهای مطالعات موردی اقدام پژوهی مشارکتی پژوهش تاریخی/آرشیوی خود قومنگاری مصاحبهی تعاملی مشاهدهی مشارکتی عملکرد دروننگری جامعهشناختی هنرهای تجسمی نگارش استفاده از افعال مجهول " مشاهده از هیچ کجا " (هاروی، 1998) ادعای تنها تفسیر معتبر معانی خلاصه شده در جداول و نمودارها عینیت و به حداقل رساندن جانبداری برجسته استفاده از صدای اول شخص ترکیب روایتهای کوتاه در گزارشهای پژوهش استفاده از "خرده" واژگان مشارکتکنندگان معمولا تفسیر واحد با توجه به موقعیت و جانبداری ضمنی توجه به برخی ملاحظات نقطهنظر(های) پژوهشگر استفاده از صدای اول شخص تکنیکهای ادبی داستانها شعر/رونویسی (نسخهبرداری) شاعرانه متون چندمعنایی، چندژانری گزارشهای چندلایه فرمهای تجربی بازتابهای شخصی باز بودن به تفسیرهای چندگانه ادامهی جدول 1 پژوهشگر پژوهشگر نامربوط به نتییج نشان داده میشود شرکتکنندگان تمرکز اصلی هستند، اما موقعیت پژوهشگر کلید شکلگیری یافتههاست پژوهشگر بعنوان تمرکز اصلی یا بعنوان تمرکز پژوهش بعنوان سایر مشارکتکنندگان واژگان اثباتگرایی: قیاسی، اگزیوم¬های آزمون شده، اندازهگیری متغیرها، دستکاری شرایط، کنترل، پیشبینی، تعمیمپذیری، اعتبار، قابلیت اطمینان، تئوری محور برساختگرایی اجتماعی/مابعد اثباتگرایی: استقرایی، پدیدار شونده، بینالاذهانی، فرایندی، موضوعات، مقولهها، توصیف پرمایه، همساختی معنا، نقطهنظر، ایدئولوژی (برای مثال؛ فمینیسم، پست مدرنیسم، مارکسیسم) هنری / تفسیری: استقرایی، شخصی، ابهام، تغییر، ماجراجویی، بدیههگویی، فرایند، جزئیات واقعی، تجربهی خاطرهانگیز، خلاقیت، زیباییشناسی معیارها قواعد معتبر معیارهای خاص برای دادهها شبیه کمی ممنوع بودن فرایندهای روش شناختی معیارهای انعطافپذیری شفافیت و باز بودن فرایندها استدلال روشن و بکارگیری حمایت شواهد انعطافپذیری محقق آیا حلقه داستانها درست، طنینانداز، متعهد حرکت میکند؟ آیا آنها منسجم، قابل قبول، جالب، زیبا و خوشایند هستند؟ (منبع: الینگسون، 2009: 9-8) همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است، با حرکت از موضع علوم اجتماعی واقعگرایی/ اثباتگرایی در سمت راست پیوستار به سمت برساختگرایی اجتماعی در میانهی آن و سپس به یک پارادایم تفسیری/هنری در سمت چپ پیوستار، اهداف، سؤالات مطرح شده، روش-ها، سبک نگارش، واژگان، نقش(ها)ی پژوهشگران و معیارهای ارزیابی در سراسر پیوستار تغییر میکند.