چکیده:
در نظام حقوقی اسلام و جمهوری اسلامی ایران، طلاق با اراده انشائی زوج واقع میگردد و اگر زوج نخواهد طلاق دهد، راهی برای انحلال ارادی نکاح وجود ندارد؛ مگر در صورت نشوز زوج به لحاظ ترک انفاق یا حرج زوجه که زوج مجبور به طلاق میگردد. از نظر مشهور فقهای امامیه، خلع بر زوج واجب نیست و از اینرو، با فرض اثبات کراهت زوجه و تحقق بذل، نمیتوان زوج را به طلاق مجبور کرد. نفی وجوب خلع بر زوج و عدم امکان اجبار وی بر طلاق، به لحاظ حقوقی موجب مشکلاتی میگردد. مدعای نگارنده این است که هر گاه کراهت زوجه شدید باشد، از نظر فقه اسلامی و حقوق داخلی جمهوری اسلامی ایران، امکان اجبار زوج به طلاق وجود دارد. به دلیل اهمیت مسأله و تأثیر آن بر حقوق خانواده و زنان، این نظریه از منظر فقهی و حقوقی بررسی و ارزیابی میشود و مستندات امر و استدلالهای مربوط به آن مورد بحث قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
طبق این نظریه دلیل قابل اعتمادی که حق طلاق را به صورت یکجانبه به مرد بسپارد و حق زن را نفی نماید، وجود ندارد؛ به جز اطلاق روایت «الطّلاق بید من أخذ بالسّاق» (نوری طبرسی، 1408هـ، ج15، ص306) که مخالف با اصل عدل و نفى ظلم در احکام اسلام است و اعتباری ندارد (صانعی، 1386، ص13).
اشکال ذکر شده صحیح به نظر نمیرسد؛ زیرا طلاق مجرد از بذل یا استفاده از تنبیه بدنی برای دفع منکر، در حقیقت دفع منکر با منکر دیگر است: 1ـ منشأ کراهت زوجه گاهی رفتار تنفرآور یا نشوز زوج است، و گاهی با وجود عادی بودن رفتار زوج، همسرش از وی به دلایل شخصی کراهت دارد.
این مطلب قابل تأمل به نظر میرسد؛ زیرا اگر زوج به وظایف زوجیت عمل نكند، عمل او نشوز محسوب میشود و نشوز سبب مستقلی برای طلاق است، خواه به حرج زوجه منتهی شود یا چنین پیامدی نداشته باشد 1 .
در پاسخ این استفتاء بیان شده است: «در صورتی كه ثابت شود، ادامه زندگی برای زن همراه با عسر و حرج شدید است، حاكم شرع میتواند طلاق خلعی مزبور را انجام دهد؛ اگر چه شوهر راضی نباشد» (فاضل لنكرانی، 1420هـ، ص421).
2ـ از نظر حقوقی، کراهت شدید زوجه میتواند از مصادیق عسر و حرج مذکور در تبصره ماده 1130 قانون مدنی باشد و به استناد بخش اخیر این قانون، اگر برای دادگاه ثابت شود که دوام زوجیت برای زوجه حرجی است، میتواند زوج را مجبور به طلاق نماید.