چکیده:
نظریهی نسلها در حقوق بشر از یکسو و حقوق همبستگی از سویی دیگر همواره موافقان و مخالفانی داشته است. با گذشت بیش از سه دهه ظهور حقوق همبستگی استقبال منطقهای از آن بیش از سطح جهانی آن بوده است. اما در چند سال اخیر تلاش ملل متحد معطوف قرائت جدیدی از حقوق همبستگی است و دو گزارشگر خاص حق همبستگی بینالمللی تلاش دارند طرحی نو در معرفی این حقوق و مصادیق آن دراندازند. پرسشی که دراینباره مجال طرح مییابد این است که آیا تلاشهای اخیر ملل متحد تحولی در حقوق همبستگی خواهد بود؟ آیا گزارشگران قادر خواهند بود در منظومه حقوق بشر حقوق همبستگی را بهعنوان حقوق جمعی و نسل سوم شناسایی و بازتعریف کنند؟ مقاله حاضر تلاش دارد با مروری بر آخرین اسناد و گزارشها مناسبات میان حق بر همبستگی بینالمللی با حقوق همبستگی و حقوق نسل سوم را تحلیل و بررسی نماید. به نظر میرسد گزارشگران ملل متحد به هدف طرحی نو حقوق نسل سوم را از رهگذر «حق مردمان و افراد به همبستگی بینالمللی» جستجو میکنند.
خلاصه ماشینی:
کمیسیون حقوق بشر در سال 2002 بهمنظور توسعه و حمایت از حقوق بشر با صدور قطعنامهای ضمن شناسایی حقوق نسل سوم یا حقوق همبستگی اعلام داشت این حقوق برای آنکه به چالشهای فزاینده همکاری بینالمللی پاسخ دهد به عطف توجه بیشتری نیاز دارد (Commission on Human Rights, 2002: 5) و بدین منظور در سال 2005 آقای «رودی محمد رزقی» از اندونزی بهعنوان نخستین گزارشگر در موضوع حقوق بشر و همبستگی بینالمللی به مدت سه سال انتخاب شد که تا 2011 به فعالیت خود ادامه داد.
وی پرسش سوم را به حقوق همبستگی و نسل سوم اختصاص داد و ضمن برشمردن حق بر توسعه اجتماعی و اقتصادی، حق بر مشارکت و منتفع بودن از میراث مشترک بشریت، حق بر صلح، حق بر سلامت و محیط زیست پایدار ، حق دریافت کمکهای بشردوستانه در بلایای طبیعی و حق بر مبادلات بهعنوان مصادیق شناختهشده حقوق همبستگی دو پرسش فرعی بدین گونه مطرح کرد؛ آیا حقوق همبستگی و نسل سوم در زمره حقوق بشر موجود قرار گرفته است؟ آیا غیر از مصادیق ذکرشده حقوق دیگری وجود دارد که باید در زمره حقوق همبستگی نسل سوم منظور شود؟ ( HRC, 2010: 20) همین دو پرسش کافی است نشان دهد مناسبات میان حقوق همبستگی نسل سوم و همبستگی بینالمللی اکنون در کانون توجه ملل متحد قرار گرفته و میرود تا مفهوم دیگری با نام حق همبستگی در کنار حقوق نسل سوم وارد ادبیات حقوق بشر شود.