چکیده:
جمهوری آذربایجان و ارمنستان به عنوان دو طرف اصلی در مناقشه قرهباغ برای اثبات مواضع خود تلاش میکنند به اصول حقوق بین الملل تمسک جویند. جمهوری آذربایجان با استناد به اصل تمامیت ارضی که در منشور ملل متحد و بسیاری از اسناد، کنوانسیونها و میثاقهای بینالمللی آمده است، بر ضرورت خروج نظامیان ارمنی از قرهباغ و غیرقابل قبول بودن اعلام استقلال این منطقه تاکید میکند؛ این در شرایطی است که ارمنستان و جمهوری خودخوانده قرهباغ با تمسک به اصل حق تعیین سرنوشت، استقلال قرهباغ کوهستانی و حتی الحاق آن به ارمنستان را حق مردم این منطقه عنوان کرده و معتقد هستند در این راستا در سال 1993 همهپرسی برگزار کردهاند و از آن زمان تاکنون چندین انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و محلی در قرهباغ برگزار شده است. هدف این مقاله ارزیابی اشغال قرهباغ و مواضع طرفین و بازیگران این مناقشه از لحاظ حقوق بین الملل است. در واقع، مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که تمسک جمهوری آذربایجان به اصل تمامیت ارضی و استناد ارمنستان و جداییطلبان ارمنی قرهباغ به اصل حق تعیین سرنوشت تا چه میزان منطقی و مطابق با حقوق بین الملل است؟ آیا این دو اصل که برخی از حقوقدانان آنها را از قواعده آمره بین المللی میدانند در تضاد با یکدیگر هستند و یا اینکه طرفین مناقشه قرهباغ، برداشتی یک سویه در این خصوص دارند؟ پاسخ موقت به این سوال به عنوان فرضیه، آن است که پس از پایان دوره استعمار- از نظر حقوق بین الملل- حق تعیین سرنوشت برای اقلیتهای قومی درون یک کشور شامل جداییطلبی و تجزیه سرزمینی نمیشود، بلکه شامل داشتن حق مشارکت در انتخابات قوای مجریه، مقننه و سایر وجوه مشارکت مدنی و سیاسی و حق حفظ میراث فرهنگی میشود.
خلاصه ماشینی:
در ١٢ می ١٩٩٤ با ابتکارسازمان ملل و برخی از کشورهای منطقه از جملـه ایـران میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان آتش بس برقرار شد که از آن زمان تاکنون ایـن آتـش بس به رغم بارها نقض ، پابرجا مانده است ، اما با گذشت حدود دو دهه در رونـد حـل و فـصل مناقشه قره باغ که توسط گروه میانجی مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپـا٢ بـه ریاسـت مشترک سه کشور امریکا، روسیه و فرانسه پیگیری می شود، پیشرفتی ایجاد نشده است .
OSCE Minsk Group مرزهای بین المللی بر تعلق قره باغ به این کشور تاکید دارد و بـرای اعطـای بـالاترین سـطح خودمختاری به این منطقه اعلام آمادگی کرده است ؛ امـا ارمنـستان و جـدایی طلبـان ارمنـی قره باغ با رد مواضع جمهوری آذربایجان و با تاکید بر اینکه هشتاد درصد ساکنان قـره بـاغ را ارامنه تشکیل می دهند، معتقد هستند بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت این منطقـه بایـد مستقل شود (کاظمی ، ١٣٨٤ : ٧١).
البتـه در منشور ملل متحد به صراحت به حق مردم مستعمرات برای تعیین سرنوشت شان اشاره نشده بود ولی در عمل این حق پذیرفته شد و در قطعنامه های گوناگون سازمان ملل متحد نیـز بـر این موضوع تأکید می گردد، اما اکنون که عصر استعمارزدایی هم پایان گرفته و تجزیه طلبـی و جدایی طلبی نیز اغلب پیامدهای ناگواری برای صلح و امنیت بین المللی و وضـعیت حقـوق بشر داشته است ، این اجماع به وجود آمده که اعمال اصل حق تعیین سرنوشت نباید مجـوزی برای جدایی خواهی ، تجزیه و نقض تمامیت ارضی یک کشور باشد(حسین زاده ، ١٣٩١)؛ البته این اجماع هم وجود دارد که نباید به بهانه حق تمامیت ارضی ، اقلیت های قومی یا نـژادی یـا مذهبی را در کشوری سرکوب کرد.