چکیده:
این مقاله به تحلیل سیاست ضد تروریسم (CT) دولت در دو بعد اثربخشی و کارایی آن می پردازد. تمرکز این نوشتار پیرامون این مطلب است که سیاست های ضدتروریسم با وجود اثربخشی، اما ناکارآمد بوده است. ضعف های عمده فیزیکی و پشتیبانی گروه های تروریستی در رابطه با مبارزه آنها با حکومت ها و وضعیت های متزلزل سازمانی متفاوت، افزایش احتمال برخورداری از یک سیاست ضد تروریسم اثربخش را تقویت می کند. به صورت معمول دولت ها با صرف هزینه های هنگفت، سیاست های مبارزه با تروریسم را دنبال می کنند؛ که این موضوع به لحاظ هنجاری قدردانی می شود. بنابراین دولت ها منابعی بیش از میزان قابل توجیه به نسبت تهدیدی که گروه های تروریستی دارند، صرف مبارزه با تروریسم می کنند. نتیجه مقاله پیش رو این می باشد که مبارزه با تروریسم می بایست در چارچوب اختصاص منابع محدود صورت پذیرد تا بتوان از آن منابع در زمینه های مهم دیگر استفاده کرد.
خلاصه ماشینی:
دلیل دوم اینکه چرا مبارزه با تروریسم بهاحتمالزیاد اثربخش خواهد بود، این است که گروههای تروریستی با تعادلی واضح میان مشخصات سازمانی که میبایست یا موجب افزایش ظرفیت آنها برای انجام حملاتشان شود و یا تواناییشان برای تاب آوردن در درازمدت در مقابل تلاشهای دولتی برای از بین بردن آنها را بیفزاید، روبرو هستند.
از سوی دیگر، گروههای تروریستی که مشخصاتی را اتخاذ میکنند، میبایست موجب افزایش توانایی یا مقاومتشان در مقابل تلاشهای ضد تروریسم، در درازمدت شوند، مانند استخدام وفاداری محور، ساختاری شبکهای و بدون حفظ سوابق، بعید است که این گروهها خسارتی آنقدر قابلتوجه به دولتی وارد کنند که آن دولت را ترغیب به سازش کند.
همچنین، اغلب گروههایی که ظرفیتشان برای انجام حملات را اولویتبندی میکنند، به واسطه به خدمت گرفتن افراد کارآمد، اتخاذ یک ساختار سلسله مراتبی و حفظ سوابق، ممکن است پیشرفتهایی در جهت دستیابی به اهداف سیاسیشان داشته باشند؛ اما موجب افزایش خطر از بین رفتن نسبتا سریع آنها توسط دولتی که مورد هدف گروه است، میگردد.
درنتیجه، دولتها غالبا و به غلط، اهداف گروههای تروریستی را که در تقابل با آنها هستند در قالب شرایط هنجاری نشان میدهند که این موضوع بهشدت باعث اغراق در پتانسیل گروه برای تحمیل خسارات بعدی و نیز بزرگ پنداری سطح تهدید کلی گروه میگردد.
سوابق گذشته نشان میدهد که دو توضیح در خصوص دلیل اغراق رهبران در مورد تهدید تروریسم وجود دارد: کسب منافع خصوصی از صرف هزینهها توسط دولت در مبارزات ضد تروریسم (Mueller,2006: 2)و اینکه دولتها از نمایش آشکار نیروها بیشتر برای آرام کردن مخاطبین داخلی استفاده میکنند به جای آنکه اقدامات کمتر نمایشی اما اثربخشتر را انجام دهند(Bueno de Mesquita, 2007: 9-36).
com/sri-lanka-mobilize-world-support-againstltte-terrorism.