چکیده:
چکیده محمدبن تومرت(سده6هـ) به عنوان فقیه با اقامت در مساجد، تربیت مریدان و سهل انگار خواندن مرابطان در اجرای شریعت، به عنوان رهبر مخالفان مطرح شد. وی با تکیه بر ویژگی های شخصی خود، که برخاسته از رهبری کاریزماتیک او بود، سبب تغییر ارزش های پیروان و همسویی با خود گردید. ابن تومرت سپس با نمادسازی، اعمال شبه معجزه، طرح نسب علوی و عصمت، زمینه اعلام مهدویت و تداعی اسطوره جامعه مغرب را فراهم ساخت و موجب تقویت شخصیت کاریزماتیک و تثبیت همانندسازی اسطوره ای خود شد. جنبش موحدین پس از پیروزی به دلیل تضاد اقتدار کاریزمایی با اقتدار سنتی و عقلانی، در تقابل با آنها به ناچار نهادهایی را پدید آورد. این نهادها هر چند حس تعلق به گروه را در پیروانش تقویت کرد، اما کاریزما را در سراشیبی روزمره شدن و سرانجام نابودی قرار داد. این مقاله در پی بررسی رهبری کاریزماتیک محمدبن تومرت و چگونگی روزمره شدن آن بر اساس واکاوی نظریه های مشروعیت کاریزماتیک ماکس وبر و دیگر نظریه پردازان است.
خلاصه ماشینی:
تأثیر رهبری کاریزماتیک ابن تومرت در پیروزی موحدین 1 زینب علی زاده جورکویه 2 فاطمه جان احمدی 3 مهدی جلیلی تاریخ دریافت : ٩٣/١٠/٢١ تاریخ تصویب : ٨/١١/ ٩٤ چکیده محمـد بـن تـومرت (سـده ٦هــ) بـا اقامـت در مسـاجد، تربیـت مریـدان و سهل انگار خواندن مرابطان در اجـرای شـریعت ، بـه عنـوان رهبـر مخالفـان مطرح شد.
در این راستا پژوهش حاضر در پی پاسخ به سؤالات ذیل است : عوامل مـؤثر در ایجاد شخصیت کاریزمایی محمد بن تومرت و تأثیر آن بر پیـروزی موحـدین چیسـت ؟ آیـا اعتقاد به «مغربی بودن مهدی » در تثبیت کاریزمای ابن تـومرت تـأثیر داشـت ؟ نفـوذ رهبـری کاریزمایی ابن تومرت تا چه زمانی تداوم یافت ؟ برای پاسخ مستدل به سؤالات ابتدا به مرور مبانی نظری مشروعیت کاریزمایی پرداخته و سپس با تطبیق جوانـب آن بـا نمونـۀ مـورد بحـث ایـن مقالـه ، بـه بررسـی لـوازم ایـن تطبیـق می پردازیم .
ابن تومرت در بجایـه و فاس (ابن خلدون ، ١٤٢١: ٣٠٣/٦؛ ابن ابی زرع ، ١٩٧٢: ص ١٧٣) بدون این که طلب قدرت کند، مشغول وعظ و تدریس شد (مراکشی ، ٢٠٠٦: ص ١٣٢) در بازارهـا راه افتـاد و امـر بـه معروف و نهـی از منکـر کـرد، آلات لهـو را شکسـت (ابـن ابـی زرع ، ١٩٧٢: ص ١٧٣) و از تجمعات فسادانگیز جلوگیری کرد (بیذق ، ٢٠٠٤: صص ١٣،٢٠،٢١،٢٢،٢٤،٢٥،١٢).
فقهای مالکی افکار وی را تلفیقی از اغلب عناصر مذهبی متناقض (عبـاده ، ١٩٨٩: ص ١٢٦) چون ظاهری ، اعتزالی ، خوارج و حتی از نظر برخی شـیعی نیـز مـی دانسـتند (مراکشی ، ٢٠٠٦: ص ١٣٤؛ ابن خلدون ، ١٤٢١: ٣٠٢/٦) از این پس ابن تومرت نیز جنگ بـا فقها را برای پیروانش حلال کرد (ابن عذاری ، ١٩٨٣: ٦٠/٤).