چکیده:
بازتعریف مفهوم "محله " و "محله ی آرمانی" از دید بخشی از ساکنان کلانشهر تهران که در محله های تهرانپارس ، آریاشهر و امام زاده یحیی ساکن هستند مسئله ایست که کوشیده میشود در این مقاله به آن پرداخته شود. به منظور دست یابی به مولفه - های اثرگذار بر تعریف مفاهیم محله و محله ی آرمانی از رویکرد پدیدارشناسی استفاده شده است . بر اساس نتایج به دست آمده ساکنان آریاشهر و تهرانپارس مکان زندگی خود را "محله " نمیدانند و ویژگیهایی نظیر "حس مکان " برای یک محله قائل هستند که مکان زندگیشان فاقد آن است ، این گروه گمان میکنند ویژگی فوق باعث خواهد شد فرد محل زندگی خود را به عنوان "محله " بشناسد و سکونت خود را در آن حفظ کند. این امر در حالیست که در امامزاده یحیی به عنوان محله ای قدیمی ساکنان با وجود حسی که به این مکان دارند حاضر نیستند که در آن تداوم سکونت داشته باشند. در واقع هرچند "حس مکان " امر مهمی تلقی میشود اما در حال حاضر آن چه بیش از حس مکان سبب قرار و پایداری ساکنان در یک محله میشود "منزلت اجتماعی " یک محله است . از سوی دیگر در نگاه شهروندان ، محله های تهران امروز، پر از نقصان است . این امر شهروندان را به سمت ساختن آرمان - هایی سوق میدهد که از منابع مختلفی الهام گرفته شده است . در این زمینه مصاحبه شوندگان به سه گروه تقسیم می - شوند.گروهی از مصاحبه شوندگان آرمان شان را از گذشته ای وام میگیرند که خود آن را تجربه نکرده اند. گروه دیگر از مصاحبه شوندگان آرمان خویش را براساس تصویری از کشورهای اروپایی_امریکایی میسازند که تصویری غیر واقعی است . گروه سوم نیز محله را مترادف با سنت میشمارند. این گروه براساس تصوری که از امر سنتی دارند هرچه را که به این مفهوم مرتبط باشد مانع از پیشرفت تلقی میکنند، به همین دلیل آرمانی از محله ندارند.
خلاصه ماشینی:
هرچند هیچ کدام از شاخه ها، خود را ملزم به پذیرش بی چون و چرای آرای هوسرل ندانسته اند و انتقادهایی به وی وارد نموده اند، همین امر سبب شکل گیری حوزه های مختلف پدیدارشناسی شده است که در برخی از اصول میان شان اتفاق نظر نسبی وجود دارد.
اجزای محله خصوصیاتی مشترک دارند امر حسی امر ذهنی همسانی نوربرگ -شولتز ساکنان به یک مکان معنا میدهندف این معنا از طریق تمایز عرصه بیرونی و درونی اعتبار مییابد هر مکان مرز و قلمروی دارد که سبب محصوریت میشود و مرکزیت درآن پدید میآید با کمک این مولفه ها مکان کاراکتر مییابد هویت بخشی مرزهای مشخص کاراکتر مکان توسلی جایگاه برقراری ارتباط نزدیک ،تقویت همبستگی کاهش تضادهای اجتماعی،سرچشمه پیدایش گروه های اجتماعی همبستگی اجتماعی برقراری روابط اجتماعی مشهدی زاده تشکیل دهنده شهر،مجموعه افرادی که براساس روابط ، مناسبات ، شکل و وابستگیهای قومی، مذهبی و حرفه ای یا سرزمینی، در مکانی مشخص جمع شده اند همسانی شکیبامنش اجتماع کوچک اما طبیعی،محیط مساعد برای برقراری روابط اجتماعی امکان بازشناسی شخصیت هویت بخشی برقراری روابط اجتماعی همبستگی اجتماعی خاکساری واحدهای اصلی شکل دهنده شهر،خودکفایی و استقلال سکونتی مشروط ،همبستگی داخلی،همسانی قومی، خانوادگی و گاه اداری، حرفه ای و طبقاتی خودکفایی همبستگی همسانی فلامکی خود یاری و استقلال سکونتی مشروط و محدود محله ها بر خلاف بازار دارای حجاب سکونتی هستند رفتار اجتماعی ساکنان در محله نسبت به فضای بیرون از آن شکل خاص مییابد.
خودکفایی حس آشنایی هرچند برخی از مفاهیم میان صاحب نظران و جامعه مورد بررسی یک سان است اما در مجموع میتوان تعریف صاحب نظرانی که محله را امری ذهنی و مبتنی بر احساس ساکنان تعریف نموده اند، نزدیک تر به مفاهیم و مولفه هایی دانست که از مصاحبه های صورت گرفته استخراج شده است .
ویژگی محله به عنوان مکانی برای برقراری روابط اجتماعی و به دنبال آن ایجاد صمیمیت و همبستگی میان ساکنان یکی از مولفه هاییست که بیشتر نظریه پردازان نیز به آن توجه داشته اند، اما آن چه تا حدودی در این خصوص نادیده انگاشته شده است ، حد و میزان این روابط است .