چکیده:
امروزه خاستگاه ، بنیان و ساختار صور نوین هویت های اجتماعی،که محصول تغییرات اجتماعی نوین هستند، مصرف و فعالیت ها مصرفی است . مصرف کالاهای فرهنگی نیز به عنوان یکی از ابعاد مصرف با تاکید برتفاوت ها و شباهت ها نقش بسیار مهمی در تکوین هویت نسلی در جوامع معاصر ایفا کرده است . بر این اساس در مطالعه حاضر، با تاکید بر مطالعه روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی و علل و عوامل اجتماعی موثر بر آن به این موضوع پرداخته شده است . چارچوب نظری پژوهش با ترکیبی از تئوری ها به ویژه تاکید بر بعد نظری بوردیو تدوین شده است . روش های مورد استفاده در این تحقیق ترکیبی از روش های کمی و کیفی (اسنادی، پیمایشی و میدانی) است . جامعه آماری در این تحقیق ، با حجمی حدود ٢٥٧١٨٥ نفراعضای خانواده های ساکن در سنندج در طی دو نسل (والدین و فرزندان ) با محدوده سنی ١٥ تا ٥٤ سال می باشد که دو نسل پیاپی را در بر می گیرد. برای انتخاب نمونه های تحقیق در روش پیمایشی از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای تصادفی با حجم نمونه ٦٠٠ نفری از نسل ها و مناطق مرکز و حاشیه و زن و مرد و در روش مطالعه میدانی مصاحبه با٣٠ نفر افراد متخصص درحوزه فرهنگی تا حد اشباع استفاده گردیده است . در این تحقیق پس از تعیین روایی و پایایی ابزارگردآوری داده ها و اجرای آن ها به دستاوردها و یافته هایی دست یافته است که در گزارش به آن پرداخته شده است . نتایج این تحقیق بیانگر این واقعیت است که مصرف کالاهای فرهنگی در میان دو نسل والدین و فرزندان به دلایل تغییرات اجتماعی و فرهنگی متفاوت بوده است . از علل و عوامل اجتماعی موثر در روند دگرگونی در طی دو نسل می توان به تاثیر پایگاه اقتصادی واجتماعی و میزان اوقات فراغت و گرایش رسانه ای و عوامل زمینه ای چون سن ، تاهل ، شغل ، تحصیلات اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش که از نوع توصیفی -پیمایشی می باشد، از یک پرسشنامه محقق در جامعه آماری٥٨٠ نفری د ربین دو گروه دانش آموزان شاهد وعادی دوره متوسطه استان لرستان در سال تحصیلی٨٨ هرکدام به حجم نمونه ی ٥٩٠نفری استفاده شده است که نتایج به دست آمده نشان می دهند که میزان مصرف اغلب کالاهای فرهنگی در بین دانش آموزان شاهد در سطح مناسبی نیست و صرفا در خصوص برخی ازکالاها همانند کالاهای مربوط به بازی و سرگرمی عملکرد مطلوبی دارند.
" با توجه تفاوت میانگین های بدست آمده و با توجه به نتایج آزمون تحلیل واریانس (F) می توان نتیجه گرفت که پایگاه اقتصادی - اجتماعی در روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دو نسل تفاوت معناداری ایجاد میکند .
" با توجه به تفاوت میانگین های بدست آمده ونتایج آزمون تحلیل واریانس (F) می توان نتیجه گرفت که میزان اوقات فراغت افراد در روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دو نسل تفاوت معناداری ایجاد میکند .
در نتیجه مدارک کافی برای تایید فرضیه اصلی در این مطالعه وجود دارد، به این مفهوم که میزان اوقات فراغت افراد در روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی در طی دو نسل تأثیری معناداری داشته است .
" با توجه تفاوت میانگین های بدست آمده و نتایج آزمون تحلیل واریانس (F) می توان نتیجه گرفت که گرایش رسانه ای افراد در روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دو نسل تفاوت معناداری ایجاد میکند .
" با توجه به میانگین های بدست آمده و نتایج آزمون تحلیل واریانس (F) می توان نتیجه گرفت که پایگاه فعالیت های اجتماعی در روند دگرگونی مصرف کالاهای فرهنگی در بین دو نسل تفاوت معناداری ایجاد نمیکند .