چکیده:
فکر انتقادی آمیزه ای است از دانش، نگرش و مهارت به کارگیری آن در حیطه ی عمل. پنج مولفه ی تفکر انتقادی عبارتند از: 1- استنباط؛ 2- شناسایی مفروضات؛ 3- استنتاج؛ 4- تعبیر و تفسیر؛ 5- ارزشیابی استدلال های منطقی. امروزه صاحب نظران علوم تربیتی بر این باورند که یکی از هدف های اساسی هر نظام آموزشی، باید آموزش تفکر انتقادی باشد. در این پژوهش با بررسی برنامه ی درسی و مولفه های تفکر انتقادی دانشجویان رشته ی زبان و ادبیات فارسی مشخص کرده ایم آموزش این مهم، جایگاهی در این رشته ندارد. روش پژوهش در این مقاله، نیمه تجربی است که از یک سو به مباحث نظری تفکر انتقادی و ارائه ی پیشنهادهایی برای آموزش آن در رشته ی زبان و ادبیات فارسی پرداخته ایم و از سوی دیگر دانشجویان ورودی 1388 و 1392 رشته ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد را با پرسش نامه ی معتبر و علمی تفکر انتقادی واتسون- گلیزر به صورت میدانی مورد بررسی قرار داده ایم و به صورت آماری روشن کرده ایم که میزان تفکر انتقادی این دانشجویان در طول تحصیل، رشد معناداری پیدا نمی کند.
The critical thinking is the integration of the knowledge attitude and practical skill. Today the scholars of Education believe that one of the most important aims of academic learning is critical thinking. At the present essay after an introduction about this subject، a short history of critical thinking with review of its concepts and definitions has been considered. Then the five principal parts of the critical thinking that consist: 1) Inference 2) Recognition of assumption 3) Deduction 4) Interpretation 5) Evaluation of argument has been explained. Thus، the inefficient educational systems – among them educational systems of Persian language and literature – that only transfer the information has been proved، the methodology of this hypothesis is evolution of the student of 1386 – 1389 language and Persian literature with Watson – Glaiser questionnaire. The result of this research is that the ability of critical thinking of 1382 has not improved .At the end ، the manner of presenting credits has been suggested for the Persian language and literature for three Periods: B.A ، M.A and PhD.
خلاصه ماشینی:
در دانشگاهها باید آخرین دستاوردهای علمی و روششناسی علمی پژوهش به دانشجویان آموزش داده شود تا ایشان با دانش بهروز و تخصصی و آگاهی از اصول تحقیق بتوانند بر دانش موجود، مباحث و نظریههای جدیدی بیفزایند؛ همچنین، دروس دانشگاهی بهگونهای طراحی شوند که به دانشجویان کمک کنند ضمن استدلال، مطالب را تحلیل و ارزشیابی کنند (کومبز، 1373: 21) تا تفکر انتقادی در آنان شکل گیرد و برای ورود به عرصة کار و زندگی آماده شوند؛ زیرا تفکر انتقادی قدرت ذهنی و حتی جسمی در فرد ایجاد میکند تا او را برای رقابتهای جهان بهسرعت درحال تغییر کنونی آماده میکند (Poul, 1993).
آموزش تفکر انتقادی در رشتة زبان و ادبیات فارسی نیز باید بهعنوان یک اصل و غایت قلمداد شود؛ بهگونهای که دانشجویان بهمیزان تحصیل و پژوهش در این رشته، از رشد بیشتری در تفکر انتقادی برخوردار باشند؛ بهویژه اینکه دریافت، تفسیر و تحلیل معنا از متن ادبی بهعنوان مادة رشتة ادبیات به توانش زیاد تفکر انتقادی نیازمند است و بهتناسب آموزش و رشد تفکر انتقادی، دانشجو میتواند از نگرش ژرفتر، علمیتر و کاربردگرایانهتری دربارة ادبیات بهرهمند شود.
دربارة این رهیافت پیشنهاد میشود درسهای رشتة زبان و ادبیات فارسی براساس مهارتهای تفکر انتقادی تقسیمبندی و سپس آموزش داده شود.
درسهای رشتة زبان و ادبیات فارسی برای آموزش این رهیافت بسیار کارآمد خواهد بود؛ زیرا دانشجویان عملا در درسهای مختلف با نگرش و تفکر شاعران و نویسندگان دربارة پدیدههای هستی آشنا میشوند؛ بنابراین، از یک سو میتوان از ایشان خواست که دربارة نوع، علل و فرایند تفکر هریک از شاعران و نویسندگان بیندیشند و آنها را با همدیگر مقایسه کنند و از سوی دیگر تفکرات خویش را دربارة پدیدة مورد نظر بیان و تحلیل کنند که چرا خود اینگونه میاندیشند (شعبانی ورکی، 1374: 500- 501).