چکیده:
وهابیت در موضوعات گوناگون دیدگاههای ویژهای جدا از سایر مذاهب و فرقههای اسلامی دارد. یکی از باورهای خاص این فرقه، اختلاف در تبیین مسائل مرتبط با امامت و اولیای الهی است که با تکیه بر مبانی خاص در تعریف شرک و مصادیق آن شکل گرفته است. وهابیت با نفی نظام علی و معلولی، واسطة فیض بودن ائمة اطهار(ع) را انکار میکنند و در نتیجه، مواردی مانند تبرک و توسل به ائمه(ع) و شفاعتخواهی از ایشان را شرک و زیارت قبور آنان را بدعت میدانند. این مقاله با هدف نشان دادن انحراف بنیادین این فرقه در تحلیل مسئلة شرک، با تأکید بر دیدگاههای علامه طباطبائی(ره) به نقد آن پرداخته است و به این نتیجه رسیده که اندیشههای سست غیرعقلانی وهابیت موجب شده است که علمای مدافع این فرقه، تعریف نادرستی از مصادیق شرک و توسعه در دامنة آن ارائه دهند. با رجوع به آراء و دیدگاههای علامه طباطبائی در تفسیر المیزان بهآسانی میتوان به باورهای نادرست وهابیون در باب مصادیق آگاهی پیدا کرد و بسیاری از اعمال صحیح، مانند تبرک و توسل به انبیا و اولیای الهی، درخواست شفاعت از آنان، زیارت قبور آنان و سوگند یاد کردن به غیر خدا را از محدودة شرک خارج نمود.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با استناد به منـابع دسـت اول وهابیـت درصـدد اسـت پـس از گـردآوری و تنظـیم اندیشه های وهابیت دربارة شرک و مصادیق آن ـ که زیربنای بنیادین در زیر سـؤال قـرار دادن مسائل مربوط به امامت و اولیای الهی است ـ با روش ارزیابی تحلیلی، آنها را در بوتـۀ ارزیـابی قرار دهد و با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبائی (ره ) در تفسیر المیزان به نقد آنها بپردازد.
بنـابراین ، در تحقـق مفهـوم شرک، اعتقاد به عرضیت غیرخدا در کنار خدا نهفته است و از نگاه علامـه طباطبـائی، شـریک گرفتن مراتب مختلفی از نظر ظهور و خفا دارد، همان گونه که کفـر و ایمـان هـم از ایـن نظـر مراتبی دارند؛ مثلا اعتقاد به اینکه خدا دو تا و یا بیشتر است و نیز بت ها را شفیعان درگاه خدا گرفتن ، شرکی است جلی و از این شرک کمی پنهان تر شرکی است کـه اهـل کتـاب دارنـد و برای خدا فرزند قائل هستند، از این هم کمی مخفیتر اعتقاد به استقلال اسباب اسـت ، اینکـه انسان مثلا دوا را شفادهنده بپندارد و همۀ اعتماد او به آن باشد، این نیز یک مرتبـه از شـرک است و اینگونه ضعیف تر و ضعیف تر میشود تا برسد به شرکی که به جز بندگان مخلـص خـدا احدی از آن بری نیست و آن عبارت است از غفلت از خداوند تعالی و توجه به غیر خدا، عـز و جل .