چکیده:
جامعه منتظر در کنار سایر جوامع بشری، آسیب های ویژه خود را دارد. شناسایی این آسیب ها سبب آشنایی منتظران با نقاط ضعف خود می شود که در هنگام ابتلا، از آن سربلند بیرون آیند. چگونگی رویارو شدن با موعودی انکارناپذیر، یکی از این ابتلاهاست. این رویارویی می تواند آسیب هایی جبران ناپذیر برای جامعه منتظران به بار آورد. در این نوشتار، تلاش می شود علل عدم پذیرش موعود منتظر _ آن هم موعودی که آن را کاملا پذیرفته اند _ بررسی می شود.در این پژوهش، یک جامعه در دو موقعیت مشابه از نظر موضوع، ولی متفاوت از نظر زمانی و مکانی مورد مطالعه قرار می گیرد. یهودیان از جوامعی هستند که پیامبران بسیاری برای آن ها ارسال شده است. در این میان، دو مورد از پیامبران یهودیان، حضرت مسیح(ع) و حضرت محمد(ص) بسیار دارای اهمیت اند؛ چرا که همواره وعده آمدن آن دو پیامبر در آموزه های یهود وجود داشته و یهودیان، منتظر ظهورشان بوده اند. در این نوشتار، چگونگی رویارو شدن یهودیان با این دو پیامبر (ع) که نشانه هایشان را داشتند، انتظارشان را می کشیدند و هنگام ظهور نیز آنان را به خوبی شناختند _ بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
"انتظار موعود (مسیحا) در آیین یهود «مسیحا» برگرفته از واژه عبری «ماشیح» یا شخص تدهین شده منصوب از سوی خداوند است که در آینده برای نجات قوم میآید (پاشایی، 1384: 584)؛ با وعده بسیاری از انبیا، مبنی بر اینکه فردی از نسل داوود خواهد آمد که بنیاسرائیل را نجات داده و حکومت داوود و سلیمان را بار دیگر ایجاد میکند، این عقیده بین یهودیان به وجود آمد که آسایش و امنیت موجود در زمان داود تا ابد، با ظهور مسیحا پابرجا خواهد ماند (سلیمانی اردستانی، 1384: 195)؛ چون دوران پیش از عصر مسیحایی، برای بنیاسرائیل بسیار محنتبار بود و هرکدام از امتها سعی داشتند بیشترین ستم را بر بنیاسرائیل برسانند؛ بنابراین، یهودیان با داشتن چنین زندگی پرمشقتی پیوسته در انتظار آینده بهتری بودند، به همین علت هنگامی که موسی( بهعنوان یک منجی میان ایشان برخاست در پذیرفتن او درنگ نکردند (توفیقی، 1377: 18)؛ همچنین پس از ویرانی شهر اورشلیم به دست رومیان و تحقیر یهودیان، انتظار به ظهور منجی در میان یهود معنادارتر شد؛ زیرا ایمان داشتند که خداوند قوم برگزیده خود را خوار و خفیف نخواهد گذاشت؛ با این امید در برابر رنج و مشقتها ایستادگی میکردند (حکمت، 1354: 364).
آنها با وجود اینکه منتظر ظهور منجی بودند و آزار دشمنان را با امید به آمدن مسیح تحمل میکردند (بقره: 101)، ولی همینکه پیامبر خاتم مبعوث شد و برخلاف هوای نفسشان دستور فرمود، به ایشان پشت کردند و منکر رسالتش شدند (مکارم شیرازی، 1374: ج1، 367)؛ زیرا یهود به سبب حس برتریجویی (آلعمران: 75)، تنها خود را لایق این میدانستند که صاحب کتاب و پیامبر باشند و اعراب را امی میدانستند و از حسادت، تحمل این را نداشتند که رسول خاتم از میان اعراب برگزیده شود (شریفلاهیجی، 1373: ج1، 340)."