چکیده:
هویت در این مقاله بر اساس عملکردهای انسانها در جامعه آرمانشاهی و با ابتناء الگوهای ایرانشهری، مورد بررسی قرار گرفته است و لذا ابعاد هویت انسانی بر اساس سه مولّفه عمده سیاست، جامعه و دین، به تفکیک بررسی و تبیین شده است؛ مبنای نظری این مقاله بر آن استوار است که چون ایرانیان همواره در راستای ایجاد و حفظ و تثبیت آرمانشهر، هویت خود را معنا کردهاند؛ لذا بعد فردی هویت یا مطرح نبوده و یا از درجه اهمیت و اعتباری ویژه، تهی بوده است. در این مقاله به تحلیل مهمترین ابعاد عملکردی انسان در سه بعد پرداخته شده است: 1- هویت سیاسی که شاهان در آن نقشی مهمتر ایفا میکنند و عملکردهای آنها در ابعاد: مدنیت و عدالت و مشورت و نبرد، قابل بررسی است.2- هویت اجتماعی که بر مبنای هویت عشقی و بزمی بررسی شده است و هویت دینی که از در دو بعد گفتاری ( ستایش ) وکرداری ( نیایش) قابل بررسی است. هدف از این مقاله تبیین مبانی دینی و فرهنگی و اجتماعی عملکردهای انسان در ایران در گذشته تاریخی است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای شواهد مربوط به بحث را در شاهنامه، مورد بررسی قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
فرا انسانی از آن روی که برخی از عملکردهای ایرانیان مانند نبردهای نفسگیر و طولانی و بیشمار در شاهنامه که شاید از مباحث ملال آور آن هم به شمار میآید، با شیوه و کیفیت و کمیت ارتباطات انسانی در جهان امروز، اموری ناموجه به شمار آیند ؛اما ذکر این نکته ضروری است که همه کسانی مانند افلاطون و بیکن و ماکیاولی و دیگران که به تبیین علل و زمینههای ایجاد آرمانشهر، پرداخته اند از لزوم نبرد با نیروهای اهریمنی برای ایجاد و تثبیت شهر آرمانی با شرکت طبقات گوناگون جامعه، تأکید داشتهاند( رضایی راد، 1378: 240 ـ 226 ) در شاهنامه نیز همانطور که در عملکرد طهمورث و هوشنگ و جمشید، نمایان و قابل پذیرش است، حاکمان به عنوان ایجادکنندگان و چاککنندگان مسیر آرمان شهری و پهلوانان به عنوان حافظان آن و مردم به عنوان حامیان آن، همواره در این راستا، تلاشهایی پیگیر و جاودانه و ثمر بخش داشته اند و تلاش و تمایز این پژوهش هم در این نکته نهفته است که اگرچه بسیاری از عملکردهای انسانها در شاهنامه برای انسان امروز که در فراخنای بزرگ ارتباطی با رسانهها و ابزارهای گوناگون، با دورترین مکانها و فاصلهها میتواند ارتباطاتی گسترده و پایدار داشته باشد، نمی تواند الگوی ارتباطی قرار گیرد؛ اما می توانداین امر مهم را به اثبات برساند که ایرانیان از آغاز آفرینش تا زمان هایی مدید ـ و شاید اکنون هم ـ به دنبال حفظ همان آرمانها بودهاند ـ و این موضوع در اشعار حافظ و نظامی و دیگران با بیانها و تبیینهای گوناگون، همواره از مباحث کلیدی و بلکه هدف اصلی، به شمار می رفته است تا جایی که میشود گفت: ایرانیان همواره برای از دست دادن این سرزمین آرمانی با نامهایی مانند نیستان و باغ ملکوت و غیره، در حسرت ها و سوز و گداز های فراوان، بر هر مرد و زن نالیدهاند و سینههای شرحه شرحه از فراق و دوری از آن را طلبیدهاند؛ بنابراین با تبیین نوع و کیفیت ارتباطات انسان ها و عملکردهای آنها برای حفظ سرزمین آرمانی ـ در هر مسیر و نام ـ در واقع اعمال و گفتار آنان برای تثبیت اندیشه ایجاد شهر آرمانی با تمام رنج ها و سختیهایی که در بر داشته است در قرنها و زمانهای بسیار طولانی بوده است و هرگز گذشت زمان، احساس و اشتیاق نوستالژیک ایرانیان برای رسیدن به این سرزمین آرمانی، کاهش و فرود نداشته است و وجه تمایز و هدف این مقاله هم در همین نکته است که نشان دهد که ایرانیان در واقع همة اعمالی را که انجام میدادهاند، با همین الگو و فرمول، موجه می دانستهاند.