چکیده:
تاتارهای کریمه بازمانده اولوس جوجی بودند که از قرن نهم هجری زیر سلطه امپراتوری عثمانی درآمده و در جریان منازعات عثمانیها و صفویه، به عنوان متحد عثمانی ها بارها به آذربایجان و قفقاز حمله کردند. اوج حملات آنها به ایران در زمان شاه محمد خدابنده بود. در زمان شاه عباس اول نیز این حملات ادامه یافت، ولی او توانست با برقراری روابط دوستانه با غازی گرای خان، خان بزرگ تاتارها و ایجاد تفرقه بین آن ها، از حملات ویرانگرشان جلوگیری کند.
خلاصه ماشینی:
"با وجود آنکه عادل گرای خان مشکلات زیادی برای دولت صفوی به وجود آورده بود، ولی شاه محمد سعی کرد دل این شاهزاده تاتار را به دست آورد.
غازی گرای خان که چندان مورد توجه نبود و حتی از لحاظ معیشت در تنگنا بود در سال 994 ق از اردوی شاه گریخت و به عثمانی رفت وعثمانیها را تحریک کرد که از اوضاع آشفته ایران استفاده کرده به ایران حمله کنند (همان :778).
شاه عباس اول و غازی گرای خان (دوران صلح ودوستی) عثمانیها تصور میکردند غازی گرایخان به خاطر جنگهایی که با ایران داشته واسارت چند سالهاش در ایران پس از کسب قدرت در کریمه جدیت زیادی برای جنگ با ایران خواهد داشت؛ ولی او روابط دوستانهای با شاه عباس برقرار کرد.
در سال 1014 ق عثمانیها که در شیروان درگیر جنگ با شاه عباس بودند و شکستهای سختی نیز متحمل شده بودند، برای تضعیف روحیه ایرانیان شایعه کردند به زودی غازی گرای خان به شیروان حمله خواهد کرد (ترکمان منشی، 1352: 2/730).
این روابط دوستانه و امتناع غازی گرای خان از ارسال سپاه به شیروان باعث ناامیدی عثمانیها شد، بنابراین شاه عباس به آسانی بر دربند، باکو و شماخی دست یافت.
در مقابل شاه عباس نیز نامهای محبت آمیز برای غازی گرای خان فرستاد و از او درخواست کرد: «مغایرت و بیگانگی فی ما بین بالکلیه مرفوع بوده از تحف این دیار هر چه خواهد بی تکلفانه طلب نماید» (ترکمان منشی، 1352: 2/ 778).
به نظر میآید فرستادن شاهین گرای خان به کریمه برای برپایی شورش در آنجا بود تا مانع حملات تاتارها به ایران وهمراهی آنها با سپاه عثمانی گردد."