چکیده:
در طی دویست سال گذشته، فرایند شکل گیری دموکراسی نه تنها یکنواخت نبوده بلکه همراه با نوسان های گوناگون، ازجمله جنگ ها و کشمکش های خارجی و داخلی بوده است. پرسش اصلی این است که آیا در سامانه تاثیر و تاثر سطح آموزش بر وقوع کشمکش های داخلی کشورها، افزایش سطح دموکراسی (همراه با افزایش سطح سرمایه انسانی) منجر به کاهش وقوع کشمکش های داخلی خواهد شد یا خیر. این مطالعه با استفاده از 11 دوره زمانی (با فواصل 5 ساله) و 83 کشور منتخب جنگ زده، به بررسی رابطه بین سرمایه انسانی و جنگ (کشمکش) داخلی با احتساب نقش دموکراسی در این اثرگذاری می پردازد. برای برآورد روابط بین متغیرها از روش حداقل مربعات تعمیم یافته-پانلی استفاده شده است. نتایج حاکی از وجود رابطه ای منفی و معنادار بین متغیرهای سرمایه انسانی، تولید ملی، دموکراسی با متغیر جنگ (کشمکش) داخلی است. همچنین، با ورود متغیر تعاملی (دموکراسی ضربدر سرمایه انسانی) در مدل، نتایج حاکی از وجود اثر تصاعدی-کاهشی هر دو متغیر دموکراسی و سرمایه انسانی در احتمال وقوع کشمکش ها است.
Over the past two hundred years، not only the process of democracy formation has not been uniform; but also it has been with different fluctuations، including internal and external wars and conflicts. Within the system of interactions between education and the occurrence of internal conflicts in a country، the question is whether increase in the level of democracy reduces the occurrence of internal conflict or not. This study uses a panel data with 11 periods (of five years)، and 83 selected war-torn countries to examine the relationship between human capital and domestic war (conflict)، taking into consideration the effectiveness of democracy in this relationship. To estimate the magnitude of relationships between variables، a panel generalized least squares method is applied. Results indicate a significant negative relationship among human capital، GDP، democracy، and internal conflict. In addition، with inclusion of the interactional variable (democracy multiplied by human capital) in the model، the results show a declining progressive negative effect of both democracy and human capital on the occurrence of conflicts.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاکي از وجود رابطه اي منفي و معنادار بين متغيرهاي سرمايه انساني، توليد ملي، دموکراسي با متغير جنگ )کشمکش( داخلي است.
هدف از انجام اين تحقيق، بررسي شدت اثرگذاري متغير سرمايه انساني در کاهش وقوع کشمکش هاي داخلي با احتساب نقش دموکراسي )آزادي هاي مدني و حقوق سياسي( در اين اثرگذاري است.
به عبارت ديگر، با کاهش درآمد افراد يک جامعه، در ابتدا فقر و تنگدستي بر آنها حاکم شده که عدم رفع اين بحران توسط مسئولن ، منجر به انحطاط جوامع به سمت تشکيل احزاب اغتشاش گر و گروهک هاي سياسي و در نهايت، بروز تضادها و کشمکش هاي داخلي مي شود )٢٠٠٤ ,Collier and Hoeffler(.
از طرفي، از آنجا که جنگ به عنوان يک عامل مخرب براي يک جامعه به شمار مي رود و اثرات آن براي مدت طولني ماندگار است لذا مي توان گفت که با وقوع کشمکش و نامليمات منطقه اي، در ابتدا سلمت و بهداشت افراد به خطر مي افتد که اين عاملي در جهت کاهش نرخ ثبت نام )٢٠٠٧,Thine&Lai ( و کاهش سطح تحصيلت افراد )٢٠٠٠ ,Collier(، خواهد بود.
٤. تحليل تجربي مدل با توجه به جدول ٩ ، نتايج زير استنتاج مي شود: ستون هاي )٥( و )٩( از جدول )٤(: برآورد به روش حداقل مربعات وزني-پانلي ١- رابطه بين متغير دموکراسي و متغير وابسته کشمکش هاي داخلي منفي است.
٢- رابطه بين متغير تعاملي )دموکراسي ضربدر سرمايه انساني( با متغير وابسته کشمکش هاي داخلي منفي است.
پس در يک جمع بندي کلي، مي توان گفت که نتايج حاصل حاکي از وجود رابطه اي منفي و معنادار بين متغيرهاي سرمايه انساني، توليد ملي، دموکراسي و متغير جنگ )کشمکش( داخلي است.