چکیده:
گلستان سعدی همواره از قلل رفیع نثر پارسی به شمار آمده است . از مسائلی که کمتر بدان پرداخته شده، شگردهای هنری گزینش فعل و تاثیر آن بر کیفیت شیوة تعلیم در گلستان است . در دستور نقش گرای هلیدی مقولة فعل با نام فرایند، از رهگذر نظام گذرایی (قابلیت دستوری بازنمایی تجربه در زبان) و فرانقش اندیشگانی و تجربی بررسی می شود؛ با بررسی انواع و بسامد فرایندهای اثر، می توان به دنیای ذهن نویسنده و درنهایت سبک او پی برد. فرایند رخداد، کنش ، احساس، گفتار یا بودونبود امری است که در قالب گروههای فعلی تحقق می یابد. نظام گذرایی امکانی برای گزینش نظاممند فرایندها در بررسی سبکشناختی متون و روشن ساختن انگیزههای نویسنده است . هدف اصلی این پژوهش بررسی مولفه های اصلی شاهکار ادبی گلستان و تبیین ویژگی های آن با کمک این مقوله است . ازاین رو پس از شرح فرایند و انواع آن، فرایندهای هفت باب آغازی گلستان بررسی و بسامد هریک مشخص می شود. حاصل آنکه سعدی در ساخت و گزینش فرایندها، افزونبر معنی ، وزن، ایفای نقش در تکرارهای هنری و داشتن ظرفیت ، به بیان هم زمان چند مفهوم برای تقویت اصل ایجاز توجه کرده و صنعت پردازیهای وی برای تحقق این اهداف بوده است . بیشترین نمونه ها فرایند رفتاری است ؛ این نشان از تمرکز گلستان بر انسان، روابط اجتماعی انسانها و پیگیری اصل تعلیم دارد
خلاصه ماشینی:
٢. پیشینة پژوهش مایکل هلیدی و رقیه حسن از برجسته ترین زبانشناسان نقـش گـرا هسـتند کـه در دل نظریـة انسجام و هماهنگی انسجامی به معرفی و بررسی فراینـدها پرداختـه انـد؛ البتـه آنهـا (١٩٨٥) بیشتر به دلیل نقش مؤثر فرایندها در ایجاد هماهنگی انسجامی ، به بررسی آن پرداخته انـد؛ بـه دیگر سخن ، افزونبر انسجام دستوری (حـذف، حـروف ربـط و ارجـاع) و انسـجام واژگـانی (تکرار، باهمایی و تضـاد) عامـل دیگـری نیـاز اسـت تـا مـتن منسـجم در کلیـت خـود، دارای هماهنگی انسجامی نیز به شمار آید؛ این عامل از رهگذر گنجانـدن فراینـدهای مـتن در یکـی از تقسیمات شش گانة فرایند و میزان ارتباط آنها با یکدیگر به دست می آید.
رعایت اصل تکـرار در گلسـتان شـامل فراینـدها نیـز مـی شـود؛ همـین باعـث شـده، گـاه فرایندهایی با ظاهری ثابت معناهای متفاوتی داشته باشند و ازآنجا که در تعیین نوع فرایندها، ظاهر، نقشی ایفا نمی کند؛ بلکه اصالت با معناست ، هرکدام در زمرة یکی از فراینـدها بـه شـمار می آیند؛ در این صورت ممکن است معنای یک یا چند فرایند مشابه ، کنایی یا استعاری شـود و گاه صیغه های مختلف یک فعل باشند؛ درعوض ذهن خواننـده در پـی تکـرار افعـال و معنـای هریک، از مقصـود اصـلی منحـرف نمـی شـود و معناهـای مختلـف یـک فراینـد را بـه سـرعت بازسازی می کند: «صیت سخنش در بسیط زمین رفته و قصب الجیب حدیثش همچون شکر می خورنـد و رقعـة منشآتش چون کاغذ زر می برند بر کمال فضل و بلاغت او حمل نتوان کرد...
هرکدام از این فراینـدها ذیـل یکـی از انـواع فرایندها می گنجند و گاه با توجه به معنـی فراینـدهایی همسـان در گونـه هـای متفـاوت جـای می گیرند؛ نمونه های دیگری در گلستان دیده می شود که سـعدی از یـک فعـل بـا پیشـوندهای متعدد، فرایندهای متعدد ساخته و از هرکدام نیز دو یا سه معنی اراده کرده است : «طایفة رندان به انکار درویشی به درآمدند» (همان: ١٠٥).