چکیده:
کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی ساختارهای مهمی هستند که در هدایت و کنترل رفتار نقشی اساسی ایفا می کنند. کارکردهای اجرایی دارای مؤلفه های گوناگونی همچون خودگردانی، حافظه کاری، ادراک زمان و زبان درونی هستند. کارکردهای اجرایی در طول فرآیند رشد و با افزایش سن کودک تحول می یابند و به تدریج به کودک کمک می کنند تا تکالیف پیچیده تر و سخت تری را انجام بدهد. ارزیابی دقیق کارکردهای اجرایی به شناخت بهتر رشد کودک و اختلال های رشدی کمک شایان توجهی می کند. کارکردهای اجرایی را می توان به دو روش رسمی و غیررسمی ارزیابی کرد که در این میان بر ارزیابی در موقعیت های غیرساختارمند تأکید می شود. آسیب در کارکردهای اجرایی می تواند پیامدهای قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و هیجانی کودک داشته باشد. در این مقاله، یافته های پژوهشی در مورد آسیب در کارکردهای اجرایی در چند مورد از اختلال های رشدی شامل اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، اختلال های طیف اتیسم، آسیب مغزی ضربه ای یا اکتسابی، اختلال هماهنگی رشدی، اختلال های یادگیری، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای، مورد بررسی قرار گرفته و سپس چشم اندازهای درمان بر اساس اختلال در کارکردهای اجرایی توضیح داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"تحول کارکردهای اجرایی براساس نظریهء پیچیدگی و کنترل شناختی5،تحول کارکردهای اجرایی را میتوان در قالب رشد وابسته به سن و در چارچوب حداکثر عملیات و قوانین پیچیدهای که کودک میتواند تدوین کند و برای حل مسأله مورد استفاده قرار دهد درک کرد(زلازو و همکاران،2003).
برای مثال،آیا تبدیل به کنترل یا بازداری وابسته است و یا اینکه بازداری پیامد تبدیل است؟ بررسیهای تحولی کارکردهای اجرایی نشان دادهاند که این کارکردها:الف)از همان دوران اولیه رشد(احتمالا پایان سال اول زندگی)ظهور میکنند؛ب)به تدریج رشد مینمایند و در سالهای دو تا پنج تغییرات بسیار مهمی در آنها رخ میدهد و در حدود 12 سالگی عملکرد کودک تا حد بسیار زیادی شبیه عملکرد بزرگسالان میشود؛پ)میتوان ناکامی کودک را در انجام کارکردهای اجرایی براساس پیچیدگی تکالیف مشخص کرد؛ت) میتوان بین تحول جنبههای عاطفی نسبتا«داغ8»در کارکردهای اجرایی(که با کورتکس اربیتوفرونتال9مرتبطند)و از سوی دیگر تحول جنبههای خالصتر شناختی«خنک10»(که با کورتکس پرهفرونتال پشتی جانبی11رابطه دارند)،به نوعی تمایز قایل شد (متکالف12و میشل13،1999،به نقل از زلازو و مولر،2002)؛ث) مشکلات کارکردهای اجرایی ممکن است پیامد نابسامانیهایی در فرآیند اپیژنتیک14باشد و سرانجام آنکه ج)اختلالهای رشدی ممکن است به نوعی با آسیب در بخشهایی از کارکردهای اجرایی همراه باشند(زلازو و مولر،2002).
بهطور کلی،براساس مرور پژوهشهای انجامشده در این زمینه میتوان ضمن رعایت احتیاط بیان کرد که اختلال در کارکردهای اجرایی،زمانی در کودکان دارای اختلال سلوک و نافرمانی بیشتر مشاهده میشود که اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی،اختلال مصرف الکل7یا برخی دیگر از اختلالهای عصبی-شناختی نیز در آنها همراه باشد(ویرس8، گانینگ9و سرجنت10،1998؛فیشر11،بارکلی،اسمالیش12و فلچر13،2005)."