چکیده:
امروزه مسألۀ آرامش و سلامت روان به عنوان اساسیترین رسالت مطالعات روانشناختی، نقش پررنگی در حوزه دینپژوهی ایفا میکند و جزء جدایی ناپذیر باورهای دینی و مذهبی بهشمار میرود. در این راستا، رواندرمانی که مبتنی بر فراهمسازی بسترهایی به منظور ایجاد آرامش و سلامت روان است، در بُعد آموزش و درمان، از ابزاری مؤثر با عنوان "داستانگویی" بهره میجوید. از آنجا که در قرآن نمونههای زیبایی از داستانهای آموزشی و درمانی دیده میشود، پژوهش حاضر میکوشد که با بررسی داستانهای سورۀ کهف شامل داستان اصحاب کهف، صاحب دو باغ و دوست فقیرش، موسی و مرد عالم و ذوالقرنین، به تبیین نقش داستانپردازیهای قرآن در ارائۀ الگویی کارآمد و مؤثر به منظور مقابله با چالشها و اختلالات روانی و در نتیجه دستیابی به سلامت روان بپردازد. برآیند پژوهش نشان میدهد که داستانهای یادشده درصدد اصلاح باورهای شناختی، تغییر نگرش، ارائۀ راه حلهای درست و معرفی انسان کامل هستند.
خلاصه ماشینی:
از آنجا کـه در قـرآن نمونـه هـای زیبـایی از داسـتانهـای آموزشی و درمانی دیده می شود، پژوهش حاضـر مـی کوشـد کـه بـا بررسی داسـتانهـای سـورة کهـف شـامل داسـتان اصـحاب کهـف ، صاحب دو باغ و دوست فقیرش، موسی و مرد عالم و ذوالقرنین ، بـه تبیین نقش داستانپردازیهای قرآن در ارائة الگویی کارآمد و مـؤثر به منظور مقابله با چالش ها و اختلالات روانی و در نتیجه دستیابی بـه سلامت روان بپردازد.
در بررسی داستان ها در کلام الهی نخستین نکته ای که جلب توجه می کند ایـن اسـت که «خداوند از کتاب های مقدسی چون انجیل و قرآن کـه سرشـار از اسـتعاره و حکایـت و قصه های اقوام و مردمان مختلف است ، برای آموزش شیوه هـای درسـت زنـدگی و کشـف حقایق استفاده کرده است » (یوسفی لویه ، ١٣٨٦، ص ١٨).
علامه طباطبایی در زمینة این که چرا قرآن به سرگذشت پیشینیان می پردازد، می گوید: «قرآن به عنوان یک کتاب تاریخ نازل نشده که سرگذشت مردم را از نیک و بد برای ما باز گوید؛ بلکه قرآن ، کتاب هـدایت اسـت و موجبـات سـعادت و حـق صـریح را بـرای مـردم تشریح و بیان می کند تا بدان عمل کنند و در زندگی دنیا و آخرتشـان سـعادتمند گردنـد و گاهی هم به گوشه ای از داستان های انبیا و امم اشاره می کند تا سنت خدا را در بین بنـدگان خود روشن سازد و کسانی که مشمول عنایت الهی شده و توفیق کرامت او را یافته اند از آن پند گیرند و برای دیگران نیز اتمام حجت شود» (طباطبایی ، ١٣٦٣، ج١٠، ص ٢٤٧).