چکیده:
جامعهشناسی سیاسی سنتی به طرزی جزمی، زنان را به لحاظ نگرش سیاسی محافظهکارتر از مردان میپندارد، اما الگوی تجدیدنظرطلبانة شکافهای جنسیتی اینگلهارت نشان میدهد که از دهۀ 1990 به اینسو زنان از برنامهها و اهداف احزاب چپ جدید که عمدتاً مبتنی بر ارزشهای فرهنگی فرامادیگرایی است، بیشتر حمایت میکنند. در این راستا، مطالعۀ حاضر، پژوهشی است در زمینۀ مقایسۀ نگرشهای سیاسی زنان و مردان که روی 596 نفر از دانشجویان دانشگاههای سراسری شهر اصفهان در سال 1395 انجام گرفته است. در این راستا، نتایج پژوهش نشان میدهد اول اینکه بین زنان و مردان در میزان گرایش به دموکراسی تفاوتی وجود ندارد و هر دو گروه به یک میزان از نگرشهای دموکراتیک حمایت میکنند و بدین ترتیب صحت مفروضات الگوهای کلاسیک در مورد گرایش زنان به سوی محافظهکاری در حوزههای سیاسی رد میشود. ثانیاً، یافتههای پژوهش حاکی از آن است که میزان گرایش به ارزشهای فرامادیگرایانه، که براساس نظریههای اینگلهارت بنیان احزاب چپ جدید را تشکیل میدهند، بین زنان به شکل معناداری بیشتر از مردان است و این امر نشان میدهد که نهتنها زنان از نگرشهای راستگرایانه در حوزههای سیاسی فاصله گرفتهاند، بلکه براساس الگوهای تجدیدنظرطلبانه حتی تمایل بیشتری به برنامههای چپ جدید پیدا کردهاند.
خلاصه ماشینی:
تبیین نگرش سیاسی دانشجویان با استفاده از الگوی تجدیدنظرطلبانة شکاف های جنسیتی محمودرضا رهبرقاضی ١*، لیلا رادی ٢، ایوب لیموچی 3 چکیده جامعه شناسی سیاسی سنتی به طرزی جزمی ، زنان را به لحاظ نگرش سیاسی محافظه کارتر از مردان می پندارد، اما الگوی تجدیدنظرطلبانة شکاف های جنسیتی اینگلهارت نشان می دهد که از دهة ١٩٩٠ به این سو زنان از برنامه هـا و اهداف احزاب چپ جدید که عمدتا مبتنی بر ارزش های فرهنگی فرامادی گرایی است ، بیشتر حمایت می کنند.
ثانیا، یافته هـای پـژوهش حـاکی از آن اسـت کـه میـزان گرایش به ارزش های فرامادی گرایانه ، که براساس نظریـه هـای اینگلهـارت بنیـان احـزاب چـپ جدیـد را تشـکیل می دهند، بین زنان به شکل معناداری بیشتر از مردان است و این امر نشان می دهد که نه تنها زنان از نگـرش هـای راست گرایانه در حوزه های سیاسی فاصله گرفته اند، بلکه براساس الگوهای تجدیدنظرطلبانه حتی تمایل بیشتری به برنامه های چپ جدید پیدا کرده اند.
در این راستا، هرچند برخی محققان در ایران با استفاده از رهیافت های مـوج اول مطالعـات جنسیتی ، یعنی الگوهای کلاسیک ، نشان می دهند که زنان در مقایسه با مـردان محافظـه کـاری سیاسی ـ فرهنگی بالاتری دارند [٢]، به نظر می رسد هیچ پژوهشـی دربـارة نقـش شـکاف هـای جنسـیتی در نگـرش سیاسـی شـهروندان ایرانـی بـا اسـتفاده از الگـو و رهیافـت هـم گرایـی و تجدیدنظرطلبی یا همـان مـوج دوم و سـوم مطالعـات شـکاف هـای جنسـیتی در کشـور انجـام نگرفته است .