چکیده:
با شدت گرفتن عملیات خشونتبار تروریستی در جهان، در زمینۀ علل ساختاری شکلدهندۀ تروریسم، تحقیقات آکادمیک بسیاری صورت گرفته است. برخی محققان، متغیرهای مادی را در افزایش امکان تروریسم بررسی کرده و نشان دادهاند که با بهبود شرایط محیط اجتماعی-اقتصادی، میتوان امکان شکلگیری تروریسم را کاهش داد. گروهی دیگر از محققان نیز نشان دادهاند حتی با افزایش هزینههای مادی فرصت استفاده از تروریسم و بهبود زمینههای ساختاری نیز مواردی را میتوان یافت که تروریسم به تداوم خویش ادامه داده است. این محققان معتقدند متغیرهای مادی تنها زمینۀ فعال کردن تروریسم نیستند و باید متغیرهای ایدئولوژیک و روانی، زیستفرهنگی - هویتی را نیز لحاظ کرد. پدیدۀ تروریسم دلایل پیچیده و متنوعی دارد و نمیتوان علل و ریشههای آن را در یک حوزۀ بهخصوص جستوجو کرد. در این مقاله با دیدگاهی توصیفی-تحلیلی پس از معرفی و نقد رویکردهای روانشناختی، رفتارگرایی عقلانی، رویکرد جامعهشناختی در حوزۀ هویت، بهعنوان چارچوبی نظری برای فهم دلایل شکلگیری گروههای تروریستی در جهان کنونی معرفی میشود. این چارچوب نظری میتواند محققان را در تبیین شکلگیری گروههای تروریستی بهخصوص در منطقۀ خاورمیانه یاری رساند. این مقاله با شیوهای کتابخانهای، بر این فرض استوار است که تروریسم کنونی در خاورمیانه متأثر از عوامل و محرومیتهای هویتی است. رویکرد جامعهشناختی تروریسم بهعنوان راهکار فهم هویتی تروریسم، علل شکلگیری این پدیده را در نیازهای هویتی معرفی میکند که با ارجاع به آرای جان برتون، این عوامل تبیین میشود. با توجه به افزایش خشونتهای تروریستی، ضرورت فهم هویتی این خشونتها در محیط آکادمیک کشور بیش از پیش اهمیت یافته است.
With the intensification of violent terrorist operations in the world, in terms of the structural causes of terrorism has been much academic research. The active area of terrorism is not only physical variables and variable should ideological and psychological, environmental and cultural-identity also tracked. The reasons are complex and varied phenomenon of terrorism and can not cause its roots in a particular area of the search. theoretical framework for explaining the formation of terrorist groups, particularly in the Middle East to be used.
خلاصه ماشینی:
این رویکرد برای تحلیل شکل گیری گروه های تروریستی قابل نقد است ، زیرا زمانی که گروه تروریستی بزرگ تر شود و اعضای بیشتری را جذب کند، شرکت کنندگان در عملیات تروریستی دیگر به طور مستقیم سود تلاش خشونت بار را به تنهایی دریافت نخواهند کرد و در این بین افراد دیگر نیز (بی آنکه از حملات خشونت بار آسیبی دیده باشند) به همان اندازة فرد تروریست سود ابزاری می برند و تئوری سواری مجانی شدت می گیرد.
امروزه با اهمیت یافتن بحث های مربوط به هویت در علوم اجتماعی ، تنها توجه به عوامل مادی برای تبیین دلایل شکل گیری تروریسم کافی نیست و باید کارکرد هویت های شخصی ، اجتماعی و فرهنگی - مذهبی را در افزایش امکان این پدیده بررسی کرد.
ازاین رو این مقاله با تعیین ویژگی رویکرد جامعه شناختی ، راه حل ریشه ای پدیدة تروریسم و تبیین این موضوع آکادمیک را در رویکرد سازه انگارانة اجتماعی می داند و معتقد است در محیط خاورمیانه به دلیل اینکه عناصر هویت بخش قوی در جوامع ماقبل مدرن یا گاه در حال گذار این کشورها یافت می شود، بدون توجه به عناصر هویتی و شاخص های سازه انگارانه ، تحلیل پدیدة تروریسم امکان پذیر نیست و همان طور که جان برتون معتقد است ، تا زمانی که نیازهای هویتی انسان رفع نشود، امکان شکل گیری خشونت و تروریسم وجود دارد.