چکیده:
طی دهة گذشته و بهویژه بعد از بحران مالی جهانی اخیر، برنامههای مالی دولتها و اثرات آنها بر متغیرهای کلان اقتصادی، موضوع محوری مباحث بین اقتصاددانان بوده است. مصرف بخش خصوصی نیز از جمله متغیرهایی است که در ارتباط تنگاتنگ با برنامههای دولت قرار دارد. اهمیت موضوع مصرف بخش خصوصی از یک سو و مشکل کسری بودجه مزمن و رشد فزایندة بدهیهای دولتی در کشورهای در حال توسعه از سوی دیگر، نیاز به بررسی رابطه این دو متغیر را پررنگتر می نماید . در این مقاله، اثرات غیرخطی بدهیهای دولتی بر مصرف بخش خصوصی در کشورهای عضو اوپک برای دورة زمانی 2012-2000 با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی(PSTR) مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از نسبت بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیر انتقال استفاده شده است. نتایج برآورد مدل حاکی از وجود رابطة غیر-خطی قوی میان متغیرهای مورد مطالعه بوده و یک مدل دو رژیمی با حد آستانهای 7 درصد و پارامتر شیب 8669/1 را پیشنهاد میکنند. در رژیم اول، بدهیهای دولتی اثر مثبت بر مصرف خصوصی دارد اما با عبور از حد آستانهای در رژیم دوم دارای اثر منفی میباشد. لذا در سطوح بالای بدهیهای دولتی، چون احتمال عدم توانایی دولت در بازپرداخت بدهیها و در نتیجه افزایش مالیاتهای دریافتی از مردم برای تأمین مالی این بدهیها، بالا است، بنابراین انتظار خانوارها از افزایش مالیاتها در آینده، باعث میشود مصرف جاری آنها کاهش یابد.
Over the last decade، especially after the recent global financial crisis، the governments financial plans and their effects on macroeconomic variables، has been the central issue of debate among economists. Private consumption is also among the variables that are in close relationship with government programs. Because of the importance of private consumption on the one hand and the problem of chronic budget deficit and growing public debt in the developing countries on the other hand، this paper investigates nonlinear effects of government debt on private consumption in OPEC countries for the period of 2000 to 2012، using Panel Smooth Transition Regression (PSTR) model. To this end، Debt-to- GDP ratio is used as transition variable. The results showed a strong nonlinear relationship between the variables studied and suggest a two-regime model with a threshold parameter of 7 percent and the slope parameter of 8669/1. In the first regime، government debts have a positive impact on private consumption but crossing the threshold value، in the second regime، have a negative impact. Therefore، in high levels of government debt because the probability of the government's ability to repay debt and the resulting increase in tax from people to finance this debt، is high، Thus، households expect higher taxes in the future، and the current consumption can be reduced.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین در این مطالعه سعی بر آن شده است که اثر بدهیهای دولتی بر مصرف بخش خصوصی، در کنار سایر متغیرها از جمله درآمد، ثروت سهام ، درآمدهای نفتی و شاخص قیمت مصرف کننده به صورت غیرخطی و با استفاده از رویکرد مدل های رگرسیونی انتقال ملایم تابلویی ١(PSTR) برای منتخبی از کشورهای عضو اوپک مورد پژوهش قرار گیرد.
دوم اینکه اگر کسری افزایش یابد، خالص داراییهای مالی بخش خصوصی نیز افزایش مییابد و این در واقع از شرط تعادلی درآمد ملی نتیجه میشود، یعنی: G+I = S+T (1) 1 Panel Smooth Transition Regression که میتوان آن را به صورت زیر نوشت : G-T = S-I (2) سمت چپ رابطه (٢)، بیانگر کسری بودجه دولت است .
صمدی و اوجی مهر (١٣٩٣)، اثرات غیرخطی سیاست های مالی بر مصرف بخش خصوصی را برای اقتصاد ایران با استفاده از الگوی چرخش مارکوف و دو روش احتمال انتقال ثابت (FTP) و احتمال انتقال متغیر با زمان (TVTP) مورد مطالعه قرار داده اند.
نتایج برآورد مدل نشان میدهد که مکان تغییر رژیم جایی است که نسبت بدهی دولتی به تولید ناخالص داخلی که به عنوان متغیر انتقال و عامل ایجاد رابطۀ غیرخطی در نظر گرفته شده است از ٧ درصد تجاوز کند و پارامتر شیب نیز ١/٨٦٦٩ به دست آمده که بیانگر سرعت تعدیل ملایم از رژیم اول به رژیم دوم است .
مرور داده های متغیر انتقال کشورهای عضو اوپک در دوره ی (٢٠١٢-٢٠٠٠) و تطبیق آن ها با نتایج حاصل از تخمین ، نشان میدهد که کشورهای ایران ، ونزوئلا، قطر، نیجریه و اکوادور در دوره مورد بررسی همواره نسبت بدهی بالاتر از حد آستانه ای داشته ، بنابراین متغیرهای مدل ، مطابق رژیم دوم رفتار کرده اند."