چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسي تاثير مديريت بيثباتي سياست پولي توسط بانك مركزي بر بازدهي كل بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زماني فصل اول سال 1377 تا فصل چهارم سال 1390 است. براي اين منظور ابتدا شاخص بيثباتي سياست پولي با استفاده از مدل EGARCH برآورد شده و سپس با استفاده از روش جوهانسن- جوسيليوس تاثير بيثباتي سياست پولي بانك مركزي بر بازدهي كل بورس اوراق بهادار تهران بررسي شده است. نتايج حاصل از برآورد مدل حاكي از آن است كه بي ثباتي سياست پولي بانك مركزي، قيمت سكه، شاخص قيمت زمين و نرخ سود بانكي تاثير منفي و معنيداري بر بازدهي كل بورس اوراق بهادار تهران داشته و سياست پولي انبساطي بانك مركزي و توليد ناخالص داخلي تاثير مثبت و معنيداري بر بازدهي كل بورس اوراق بهادار تهران دارند. همچنين، نتايج براساس ضريب جمله تصحيح خطا حاكي از آن است كه در هر دوره (هر فصل) حدود 01/ 0 از عدم تعادل كوتاهمدت، براي رسيدن به تعادل بلندمدت تعديل ميشود.
The Objective of this research is studying the impact of management of central bank’s monetary policy instability on total return of Tehran stock exchange from the first quarter of 1998 to the fourth quarter of 2011. For this purpose، first، the instability index of monetary policy is estimated using EGARCH model and then the impact of central bank’s monetary policy instability on total return of Tehran’s stock exchange has been examined using Johansen-Juselius method. The results of the model indicate that the impact of central bank’s monetary policy instability، coin price، land price index and interest rate on total return of Tehran’s stock exchange have been significantly negative، while central bank’s expansionary monetary policy and gross domestic production have significant positive impact on economic growth. Also، the results based on vector error correction model indicate that each period (a quarter)، about 0.01 of short term imbalances is adjusted to achieve long term balance.
خلاصه ماشینی:
براي اين منظور ابتدا شاخص بي ثباتي سياست پولي با استفاده از مدل EGARCH برآورد شده و سپس با استفاده از روش جوهانسن - جوسيليوس تأثير بي ثباتي سياست پولي بانـک مرکـزي بـر بـازدهي کـل بورس اوراق بهادار تهران بررسي شده است .
آل عمران و آل عمران (١٣٩٣)، در پژوهشي با عنوان «بررسي اثر اعمال سياست مالي بر بازدهي بـورس در ايران » با استفاده از روش خودتوضيح با وقفه هاي گسترده و در فاصلۀ زماني فصـل سـوم سـال ١٣٧٨ تـا فصل چهارم سال ١٣٨٧، به اين نتيجه رسيده اند که در بلندمدت ، نرخ ارز واقعي و رشد حجم نقدينگي اثـر منفي و معني دار و سياست مالي انبساطي و قيمت نفت اثري مثبت و معني داري بر بازدهي بورس دارند.
٤. روش پژوهش هدف اصلي اين پژوهش ، بررسي تأثير مديريت بي ثباتي سياسـت پـولي توسـط بانـک مرکـزي بـر بازدهي کل بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از رويکرد EGARCH و روش همگرايي جوهانسن - جوسيليوس بوده و مدل به کاررفته در پژوهش حاضر نيز مطابق رابطۀ ١ است .
علت تأثير مثبت سياست پولي انبساطي در اين است کـه بـا اتخاذ سياست پولي انبساطي توسط بانک مرکزي و به دنبال آن افزايش حجم نقدينگي ، تقاضـاي افـراد براي همۀ دارايي ها، از جمله دارايي هاي مالي نظيـر سـهام شـرکت هـاي مختلـف در بـازار اوراق بهـادار افزايش يافته و باعث افزايش قيمت سهام در بازار و درنهايت ، باعث افزايش بازدهي کـل بـورس اوراق بهادار مي شود که اين نتيجه در مطالعۀ واعظ برزاني و همکاران (١٣٨٨) نيز تأييد شده است .