چکیده:
انسان ها در عین وحدت در بشر بودن ، در نوعی کثرت (در عقاید، علایق ، نژاد، زبان و ...) به سر می برند که البته گریزی از پذیرش این هر دو واقعیت نیست . اما امروزه نزاع میان وحدت و کثرت ، در صورتی تازه ، جامعة انسانی را به خود مشغول ساخته است : آیا انسان ها با وجود تمام تفاوت هایی که با یکدیگر دارند، از حقوق واحدی برخوردارند؛ حقوقی که بتوانیم آنها را «حقوق بشر» بنامیم و همه ملزم به رعایت آن باشند؟ آیا «حقوق بشر» با کثرت نگرش ها و منش های جوامع انسانی سازگار است ؟ در همین راستا، مسئله ای دیگر رخ می نماید: نگرش های مذهبی و عرفانی همواره انسان ها را به چند گروه تقسیم می کنند و برداشت ابتدایی آن است که این گروه ها از حقوق واحد و یکسانی برخوردار نیستند. با پذیرش چنان نگرش هایی ، باور به «حقوق یکسان و اساسی بشر» چه سرنوشتی می یابد؟ برای پاسخ گویی به این پرسش ها، در این مقاله ، نگاه دو چهرة سرشناس و تاثیرگذار شرق و غرب به این موضوع کاویده می شود: مولوی و نیچه .
خلاصه ماشینی:
اما امروزه نزاع میان وحدت و کثرت ، در صورتی تازه ، جامعة انسانی را به خود مشغول ساخته است : آیا انسان ها با وجود تمام تفاوت هایی که با یکدیگر دارند، از حقوق واحدی برخوردارند؛ حقوقی که بتوانیم آنها را «حقوق بشر» بنامیم و همه ملزم به رعایت آن باشند؟ آیا «حقوق بشر» با کثرت نگرش ها و منش های جوامع انسانی سازگار است ؟ در همین راستا، مسئله ای دیگر رخ می نماید: نگرش های مذهبی و عرفانی همواره انسان ها را به چند گروه تقسیم می کنند و برداشت ابتدایی آن است که این گروه ها از حقوق واحد و یکسانی برخوردار نیستند.
به بیان مولانا: بت شکن بودست اصل اصل ما چون خلیل حق و جمله انبیا ج وی به صراحت می گوید که عکس آنچه ظاهربینان از صورت رفتار پیامبران و ارباب شور وعرفان ساخته اند، آنها در معنا بت شکن بوده اند: چون خلیل آمد خیال یار من صورتش بت ، معنی او بت شکن ج طبق اندیشة مولانا چون آدمیان همة بت های خودساخته را نفی کردند، می توانند از آوای رهایی بخش انبیا و اولیا توان بگیرند و زندگی تازه ای بیابند: هین که اسرافیل وقت اند اولیا مرده را ز ایشان حیات است و نما ج در زمان حاضر، ما به مواجهة تازه ای با انبیا یا بت شکنان نیازمندیم تا اندیشه های ما را نیز از بت های فکری برهانند: مر سرت را چون رهانید از بتان هم بدان قوت تو دل را وا رهان ج از نگاه نیچه ، بیشتر فلاسفة قدیم ما، درکی تاریخی نداشته و با گریز از صیرورت ، به مومیایی گری مفاهیم پرداخته ، خود استادان بت پرستی شده اند(نیچه ،b:-).