چکیده:
یکی از مهمترین نظریههای ادبی در بررسی عنصر زمان و روایت، نظریهی «ژرار ژنت» (نظریهپرداز ساختارگرای فرانسوی) است. در بعد زمان، ژنت بین زمان متن و زمان روایت تقاوت قائل شده و مسیر گردش داستان را از زمان تقویمی به زبان روایی (متن) به سه مبحث عمدهی «نظم (سامان)، تداوم (پیوستگی) و بسامد (تکرار)» تقسیم میکند. در اینراستا، هدف از پژوهش حاضر، انجام مطالعهای تطبیقی در شناخت ویژگیهای متن داستانی منظومهی خسرو و شیرین نظامی (بهعنوان کی از شاخصترین متون داستانی کلاسیک فارسی) و بررسی عنصر زمان در آن براساس رویکرد روایتشناختی ژرار ژنت بوده است. این تحقیق به لحاظ هدف دارای روش بنیادی- نظری و از نوع کیفی بوده و شیوهی جمعآوری دادهها نیز بهصورت کتابخانهای میباشد. همچنین برای بخش اصلی تحقیق از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. برای ورود به تحلیل مورد نظر، کلیات محدودهی متنی انتخابشده (هشت عنوان مهم [538 بیت] که نزدیک به 9 درصد کل ابیات منظومه را دربرمیگیرد) جهت بررسی و تحلیل انتخاب گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که : غالبا راوی در حال نقل از یک روای دیگر است (روای در راوی)؛ غالب گویهی روایی از نوع درونگو میباشد؛ غالبا بهدلیل وجود بازگشت زمانی یا پیشواز زمانیدر محدودهی متن مورد بررسی، شاهد زمانپریشی بودهایم. در غالب موارد شاهد توالی رخدادها در داستان و نظم و آرایش آنها بهشیوهای خاص و بر مبنای پیرنگ ویـژه در سـخن یـا متن روایی هستیم؛ بنابراین ترتیب زمانی بههمراه زمانپریشی وجود دارد؛ و از آنجایی که دیرش زمان داستان با دیرش زمان سخن نامتوازن است؛ بنابراین شاهد دیرش زمانی بودهایم. اکثرا، یک رخداد خاص، چندبار در یک سخن روایی تکرار شده است و بنابراین بسامد زمانی وجود داشته است. همچنین درغالب شاهد نوعی بیزمانی بودهایم. از سوی دیگر، راوی در راوی بودن و در واقع، روایت در روایت بودن این بخشها، زمان را توامان به حال و آینده کشانده و این مسئله را میتوان یک تدبیر زمانی همراه با زمانپریشی در نظر گرفت.
خلاصه ماشینی:
"نتایج تحقیق در رابطه با بخشهای مورد بررسی، حاکی از آن است که: 1) در بخش «آغاز داستان خسرو و شیرین (35 بیت)»: آغاز داستان (از بیت نخست) بهنقل از یک داستانگو (قصهگو) است؛ راوی در حال نقل از یک روای دیگر است (روای در راوی)؛ عبارت «داستان کهن»، مشخصکنندهی بازگشت زمانی است؛ راوی از ابتدای داستان، شخصیت اصلی را ورای انسانهای عادی محیط معرفی داشته و براین نکته اشاره میدارد که این فرد، از جایی «مهم» آمده است و قرار است به جای مهمی نیز برود؛ برآیند تسلسل سالشمارگویی راوی، بهلحاظ فرم زمانی حاکی از روایت «از گذشته به حال» شخصیت است.
درواقع، راوی بخش آغاز داستان را به مثابه یک فلشبک (بازگشت به پیش) در زندگی خسرو پرویز در نظر گرفته تا بتواند ذهن مخاطب را برای ورود به متن اصلی داستان آماده سازد؛ گویهی روایی از نوع «درونگو» میباشد؛ بهدلیل وجود بازگشت زمانی در محدودهی متن مورد بررسی، شاهد «زمانپریشی» هستیم؛ کنش روایت به مقطعی از گذشتهی داستان بـاز مـیگردد؛ بنابراین شاهد «بازگشت زمانی» هستیم؛ محدوهی متن مورد بررسی، مربوط به پیش از داستان اصلی (عشق خسرو و شیرین) میباشد، از اینرو از نوع زمانپریشی بیرونی میباشد؛ محدودهی متن مورد بررسی، رخدادهایی را بازنمایی مـیکند کـه پیش از آغاز خط اصلی داستان اتفاق افتاده باشند، به عبارتی به پیشاتاریخ روایت ارجاع دارد؛ بنابراین از نوع بازگشت زمانی بیرونی میباشد؛ در محدودهی متن مورد بررسی، شاهد توالی رخدادها در داستان و نظم و آرایش آنها بهشیوهای خاص و بر مبنای پیرنگ ویـژه در سـخن یـا متن روایی هستیم؛ بنابراین «ترتیب زمانی» وجود دارد؛ در محدودهی متن مورد بررسی، دیرش زمان داستان با دیرش زمان سخن نامتوازن است؛ بنابراین شاهد «دیرش زمانی» هستیم."