چکیده:
«آشنایی زدایی» یکی از اصطلاحات ابداعی فرمالیست هاست که هدفش بررسی جنبه هایی از زبان است که منجر به آفرینش ادبی میشود تمهیدات ادبی به خاطر کاربرد فراوان تکراری شده و توانایی ایجاد غرابت را از دست می دهند. هنرمندان با ایجاد تغییرات در تمهیدات کهنه و تکراری، باعث برجسته شدن فرم و به وجود آمدن زبان ادبی می شوند. شاعر از طریق آشنایی زدایی دریافت های عادی خواننده را تغییر می دهد به این نوع کار تکنیک ادبی نیز می گویند. آشنایی زدایی مهم ترین مفهومی است که فرمالیست ها بر آن تاکید می کردند و از کلیدی ترین بحث های آنان است. به عبارت دیگرآشنایی زدایی شامل تمهیدات، شگردها و فنونی است که زبان شعر را برای مخاطبان بیگانه می سازد و با عادت های زبانی مخاطبان مخالفت می کند این نوع تمهیدات و شگردها در همه ی آثار ادبی نوعی تغییر و دگرگونی ایجاد می کند و زبان معمول و هنجار را ناآشنا می کند.در این مقاله با عنوان «آشنایی زدایی و برجسته سازی در آثار مهدی اخوان ثالث» تلاش شده است با تکیه بر دیدگاه های فرمالیست ها در زمینه آشنایی زدایی و برجسته سازی اشعار این شاعر توانایی ادب فارسی را از جنبه های مختلف زبانی، بیانی، زیبایی شناسی و «آشنایی زدایی» که هدف اصلی این پژوهش است پس از معرفی این شاعر، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"(صفوی، 51:1390 جلد اول) برجسته سازی ادبی «اعتقاد به نقش ادبی زبان ریشه در دیدگاه های اشکلوفسکی روس و صورت گرایات چک به ویژه موکارفسکی و هاورانک دارد صورت گرایان دو فرایند زبانی را از یکدیگر باز می شناختند و به این دو فرایند نام های خودکاری و برجسته سازی نهاده بودند (صفوی،38:1390) به گفته هاورانک در فرایند خودکاری زبان به شیوه ی بیان مطلب توجه نمی شود بلکه بیشتر زبان، برای بیان موضوع بکار می رود در صورتی که در برجسته سازی هدف شیوه ی بیان مطلب است یعنی نویسنده در عین بیان موضوع به دنبال زیباتر کردن آن نیز می باشد به شکلی در بیان موضوع، از شیوه های غیر متعارف زبان بهره می گیرد در کنار این نظر افراد دیگری همچون موکارفسکی و یاکوبسن نیز چنین دیدگاهی دارند و در واقع برجسته سازی را گریز از زبان معیار و انحراف از مولفه های هنجار و زبان می دانند و زبان را زمانی ادبی می نامند که توجه پیام به سوی پیام باشد (صفوی،39:1390 جلد اول) در واقع صورتگرایان، برجسته سازی در زبان را عامل بوجود آمدن زبان ادبی می دانند و فردی مثل ایچ اعتقاد دارد که برجسته سازی به دو شکل بوجود می آید یکی از آنها از مولفه های هنجار زبان انحراف صورت پذیرد و دیگری آن که قواعد زبان خودکار افزوده شود پس می توان به این نتیجه رسید که برجسته سازی به دو شکل صورت می گیرد:1- قاعده افزایی 2- هنجارگریزی (صفوی،46:1390 جلد اول) باید به این نکته توجه کرد که برجسته سازی ها اگر حالت تقلید و تکراری به خود بگیرد یا مانع ارتباط گوینده و خواننده شود نقش اساسی خود یعنی خلاقیت ادبی را از دست می دهد بنابراین در برجسته سازی باید شاعر مهر جمال شناسی و رسانگی زبان را که دو اصل اساسی در هر کاربرد زبانب است در نظر داشته باشد(کدکنی،14:1385) بهر حال برجسته سازی زبان ادبی امری انکار ناپذیر است اما آن چه مشکل می نماید تعیین ملاک هایی است که بتوان فرایند خود کاری یا زبان بهنجار را از برجسته سازی یا زبان هنجار گریخته باز شناخت گروهی از تحلیل گرایان زبان مانند کریستال و دیوی واسو، گفتگوی غیر رسمی را زبان هنجار می دانند کوهن زبان بیان موضوعات علمی را زبان هنجار می داند موکارفسکی برجسته سازی را به عنوان انحراف هنری از مولفه های دستوری زبان هنجار معرفی کرد (صفوی،120:1390) روش های آشنایی زدایی آشنایی زدایی مفهومی وسیعی مییابد و باید با دو مبنا سنجیده شود: یکی نسبت به زبان معیار و دیگر نسبت به خود زبان ادبی؛ برای مثال: اگر شاعری در دورة ما شعری به زبان و قالب کلاسیک بسراید (مثلا غزلی مانند حافظ) نسبت به زبان معیار، آشنایی زدایی دارد، زیرا هم قاعدهافزایی (مانند وزن، قافیه و موسیقی سنتی شعر) در آن صورت گرفته و هم هنجارگریزی (مانند صور خیال و ."