چکیده:
نوستالژی در مفهومی کلی به درد و حسرت شخص بر گذشته ای خوشایند اطلاق می شود ، نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته، حالتی است روانی که به صورت ناخودآگاه در فرد ظاهر و تبدیل به یک اندیشه میشود. در عرصة ادبیات، این حالت برای شاعر یا نویسندهای رخ میدهد که پیرو انگیزشهای فردی یا اوضاع اجتماعی- سیاسی پیرامون خود، به نوعی احساس دلزدگی از زمان حاضر دچار میشود و اندیشة بازگشت به گذشته و خاطرات شیرینش را در سر میپروراند. کلیم کاشانی از شاعران قرن یازدهم هجری است که در آغاز جوانی به هند مهاجرت کرد . این مقاله سعی دارد که به برسی نوستالژی فردی و جمعی در اشعار کلیم کاشانی بپرداد و انواع آن را تحلیل نماید. نوستالژی فردی در دیوان کلیم می توان به : «وطن» ، «یاد یاران و دوستان» ، «معشوق» و « پیری و یاد ایام جوانی» اشاره کرد. کهن الگو و آرمان شهر از نوستالژی جمعی در اشعار کلیم کاشانی است. شهر دکن در هند و ملک سلیمان از آرمان شهرهایی است که در دیوان وی یادآوری شده اند . همچنین به کهن الگوهای «جام جم» ، «گلستان ارم» ، «آبای علوی» ، «هما ، «روز ازل» ، « آب حیوان » و کهن الگوی «عنقا» اشاره نمود.
خلاصه ماشینی:
"خود را اسیر غربت می داند و به دلیل مهاجرت از وطن، احساس پشیمانی میکند: به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را ز شوق هند ز آن سان چشم حسرت بر قفا دارم که رو هم گر به راه آرم، نمی بینم مقابل را چمن را غنچهی نشکفته بسیار است، میترسم که در گلزار ایران هم نبینم شادمان دل را اسیر هندم و ز این رفتن بیجا پشیمانم کجا خواهد رساندن پر فشانی مرغ بسمل را (همان: 7) کلیم در غربت به یاد هوای و راحتی وطن است، او میگوید که هیچ جا آب و هوای وطن ندارد: گل در چمن به جز خار در پیرهن ندارد آب و هوای راحت خاک وطن ندارد (همان : 115) شاعر در ابیات دیگر صفاهان را به بهشت تشبیه می کند و آسایش و عیش وطن را یاد آوری می کند: ز شوق گوشه چشم تو سرمه بهشتی چون صفاهان می گذارد کلیم آسایش و عیش وطن را برای اهل کاشان می گذارد (همان : 118) -یاد و امید دیدار وطن: کلیم یاد وطن را تکرا میکند و آرزوی دیدار و بازگشت به وطن دارد.
ضعفم به جا گذشته از خرمن وجود کاهی که دربرابر صد کوه غم به جاست سامان سازو برگ سرا تا کجا بود در کلبه ام که موجهی سراب بوریاست (همان : 51) -بیماری و یاد ایام سلامت وی در ابیات دیگر با بیان ناتوانی و ضعف دوران پیری ، ایام سلامت جوانی را با دریغ و افسوس به یادمیآورد: کاه برگ عالم لطفت ز فیض تربیت رنگ بیماری برد بیرون ز روی کهربا نیست انجم بر فلک کز پرتو رایت فتاد رازهای سینه افلاک یک یک برملا (همان : 387) 3-3-نوستالژی جمعی 3-3-1-آرمان شهر در اشعار کلیم کاشانی به موارد و شواهدی مواجه می شویم که دلیلی بر نوستالژی جمعی است."