چکیده:
اهداف :گرلين تام پلاسمايي در ايزوفورم هاي آسيل دار و بدون آسيل هنگام چاقي، هايپرگليسمي، سوء تغذيه، ورزش و محدوديت كالري تغيير مي كند. مطالعات علمي نيمرخ تغييرات و پاسخ هورمون گرلين تام را به دنبال ورزش هاي هوازي ناهمگون نشان داده است. از آنجا كه فعاليت پياده-روي به صورت آرام يا نسبتا تند، در متن فعاليت هاي روزمره اقشار ميانسال و سالمند جريان دارد، هدف پژوهش حاضر بررسي اين پرسش است كه آيا ميانگين تعداد گام روزانه با سطح پايه ايزوفورم گرلين آسيل دار زنان يائسه، به سبك هاي زندگي متفاوت، وابسته است ؟
مواد و روش ها: چهل زن يائسه سالمند (سن 6/4 ± 9/55 سال) بدون عوراض قلبي-عروقي و متابوليك يا ارتوپدي و بر مبناي تعداد گام روزانه به دو گروه فعال (بيست نفر) و كم تحرك (بيست نفر) تفكيك شدند.
يافته ها: ميانگين تعداد گام روزانه گروه فعال (2659 ± 8022) نسبت به گروه كم تحرك(913 ± 3450) به صورت معنادار بالاتر بود. غلظت هاي پايه گرلين فعال در دو گروه فعال (pg/ml131± 4/195) وكم تحرك (pg/ml 73± 4/165) تفاوت معناداري نداشت همچنين ارتباط معناداري ميان سطح گرلين آسيل دار و تعداد گام روزانه آنان به دست نيامد (05/0< p). تغييرات انسولين ناشتا در دو گروه تفاوت معناداري نداشت و ارتباط آن با تعداد گام روزانه نيز معنادار نبود (05/0< p). با اين حال پارامترهاي آنتروپومتري BMI،%BF، WHR در دو گروه، معنادار و ارتباط معكوس با تعداد گام روزانه را نشان داد (05/0>p).
نتيجه گيري: افزايش حجم فعاليت بدني زنان سالمند يائسه با كاهش عوامل خطرزاي بيماري هاي مزمن و كنترل چاقي ارتباط پيدا مي كند و به علاوه افزايش تعداد گام روزانه (حداقل به اندازه 8000 گام در روز) تاثيري بر تغيير سطوح هورمون هاي گرلين آسيل دار و انسولين ناشتا نداشت. به نظر مي رسد كه مطابق شواهد علمي آستانه حداقل 10000 گام روزانه، احتمالا براي دستيابي به ايجاد پاسخ سازگاري هاي متابوليك اين هورمون اشتها در افراد بزرگسال و ميانسال قابل توجه باشد كه به مراتب پايين تر از حجم فعاليت بدني زنان فعال در اين مطالعه مقطعي است.