چکیده:
از نظر علاّمه طباطبائی، تأویل حقیقت اصلی قرآن را تشکیل میدهد و معارف حصولی که ما با عقل خود از طریق شبکۀ الفاظ به دست میآوریم، مرتبهای نازل شده از حقیقتهای متعالی در عالم برتر است. از این رو، تمام آیات قرآن دارای تأویل است و هیچ آیهای نیست که تأویل نداشته باشد. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، تأویل در عرف قرآن همان مصداق و حقیقت خارجی است و مفاهیم قرآن هم به آن مصداق و حقیقت خارجی برمیگردد. به تعبیر دیگر، علاّمه طباطبائی معتقدند که واژة تأویل در قرآن ناظر به امر عینی است و فقط در این معنا به کار رفته است. وی تأکید و تصریح فرمودهاند که همة حقایق و مفاهیم قرآنی، از حُکم و موعظه و حکمت، مستند به آن حقیقت متعالی است که در قالب الفاظ نمیگنجد. هدف این مقاله بحث و بررسی و تبیین نظریّة علاّمه طباطبائی پیرامون این مباحث است.
خلاصه ماشینی:
com (نویسندة مسئول)"/> دانشجوی دکترای مدرسی معارف اسلامی، تهران (تاریخ دریافت: 01/04/1392؛ تاریخ پذیرش: 27/04/1392) چکیده از نظر علامه طباطبائی، تأویل حقیقت اصلی قرآن را تشکیل میدهد و معارف حصولی که ما با عقل خود از طریق شبکۀ الفاظ به دست میآوریم، مرتبهای نازل شده از حقیقتهای متعالی در عالم برتر است.
ابنتیمیه میگوید: «در تأویل، حقیقت آن چیز که کلام بدان بازمیگردد، مراد است، هرچند با ظاهرش موافق باشد و این همان معنای اراده شده از لفظ تأویل در کتاب و سنت است» (ابنتیمیه، ۱۴۲۶ق.
ک؛ بابایی، بیتا: ۴9ـ۴6)، تأویل قرآن در لسان آیات کریمه و روایات مربوط به آن در معانی ذیل به کار رفته است: الف) معنای حقیقی و منظور واقعی برخی از آیات متشابه.
او در تفسیر آیة ۸۲ سورة کهف، یعنی «ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرا» میفرماید: «تأویل در عرف قرآن عبارت است از حقیقتی که هر چیزی متضمن آن است و وجودش مبتنی بر آن و برگشتش به آن است؛ مانند تأویل خواب که به معنای «تعبیر آن» است و تأویل حکم که همان «ملاک آن» است و تأویل فعل که عبارت از «مصلحت و غایت حقیقی آن»، و تأویل واقعه «علت واقعی آن» است و همچنین است در هر جای دیگری که استعمال شود» (همان، ج ۱۳: ۳۷۶).
﴾. علامه در تفسیر این آیات میگوید: «ضمیر در «یوم یأتی تأویله» به تمام کتاب برمیگردد؛ زیرا «تأویل» در اصطلاح قرآن همان حقیقتی است که بر آن تکیه کرده، خواه حکمیباشد یا خبری یا هر چیز دیگر، همانگونه که ظاهر بر باطن و مثال بر ممثل تکیه دارد و معنی «هل ینظرون إلا تأویله» آن است که انتظار چه میکشند، جز حقیقتی را که مایه و انگیزة قرآن قرار گرفته بوده است و اکنون با چشم خود به عیان آن را میبینند» (همان، ج ۸: ۱۳۷).