چکیده:
هدف مقاله حاضر پرداختن به معرفي يك زبان شفاهي مجازي در نابينايان مادرزاد (Congenital blind) است. محققين مختلف در پژوهشهاي خود، اين زبان شفاهي يا زبان ديداري را لفظ گرايي (Verbalism) ناميده اند. افراد نابينا داراي زبان شفاهي غير واقعي هستند، به عبارت ديگر آنها در گفتار خود از كلمات و عباراتي استفاده مي كنند كه ظاهراً با تجربه هاي حسيشان هماهنگ نيست. و اين واژه ها منعكس كننده تجربه هاي بينايي است. پس از روشن شدن مفهوم لفظ گرايي به تجزيه و تحليل داده هاي جمعآوري شده از نمونه هاي تحقيق پرداخته خواهد شد. نابينايان از چه نوع واژه هايي در لفظ گرايي استفاده مي كنند؟ آيا مي توان مرزي بين عناصر لفظگرايي قائل شد؟ اين مقاله حاصل بررسي اين رفتارزباني در نابينايان مادرزاد مي باشد. براي انجام اين پژوهش از تكنيكهايي چون مصاحبه، مشاهده و توصيف مفاهيم عيني با مشاركت نابينايان مادرزاد اقدام به جمعآوري داده شد. پس از بررسي پيكره داده هاي مكتوب و شفاهي، مشخص شد كه عمدهترين واژه هاي به كار گرفته شده در لفظ گرايي توسط نابينايان، واژه هاي ديداري(Visual words) افعال ديداري(Visual verbs) و رنگها(colors) مي باشند. و نهايتاً به بررسي و تجزيه و تحليل داده ها در لفظ گرايي پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
بررسیهای مربوط به تحول مفاهیم در نابینایان نشان می دهد که کودکان نابینا در توصیف اشیاء عینی بدون داشتن تجربه دیداری ، از واژه های دیداری استفاده می کنند اولین کسی که در مطالعات خود، پدیدة لفظ گرایی را به کار گرفت ،توماس کاتس فورث (١٩٣٢) بود.
کاتس فورث در سال ١٩٥١ در تحقیقاتی که بر افراد نابینا انجام داده است وجود یک زبان شفاهی غیر واقعی در نابینایان را تأیید نموده است ، او معتقد است که نابینایان در هنگام صحبت کردن از کلماتی استفاده می کنند که منعکس کنندة تجربیات بینایی است ، مثلا هنگام صحبت کردن در بارة سرخپوستان ، آنها از کلماتی مانند سرخ استفاده می برند و این کلمات مبین رنگ هستند و حال آنکه افراد نابینای مادرزاد قادر به تشخیص رنگ نیستند.
در تحقیق دیگری که توسط راسل و همکارانش (٢٠٠٥) انجام شد، رابطۀ معنا داری بین افزایش سن افراد نابینا و تمایل آنها به استفادة بیشتر از لفظ گرایی و واژه های دیداری ، گزارش شده است .
روش کار: در این پژوهش برای جمع آوری پیکرة داده از تکنیکهایی چون ، مصاحبه های نیمه سازمان یافته ، مشاهده و توصیف مفاهیم عینی با مشارکت بیست دانش آموز نابینای مادرزاد هشت تا بیست سال بهره گرفته شده است .
اگر افعال دیداری و واژه های دیداری به کار رفته در لفظ گرایی نابینایان را با کاربرد رنگها توسط آنان مقایسه کنیم ، موید این نکته خواهد بود که نابینای مادرزاد در درک و فهم معانی واژه های دیداری و افعال دیداری در سطح عدم درک مطلق نمی باشد.